تاملی در زبان تالشی
زبان تالشی هم مانند هر زبان دیگری از مبانی و اصولی اولیه و اساسی برخوردار است .
بیشک چشم پوشی از مبانی و اصول اولیه ی هر زبانی منجمله زبان تالشی خطایی فاحش و غیر قابل اجتناب است .
در این زبان که قدمتی تاریخی دارد مانند همه ی زبانهای متداول جهان نباید فقط به سطح نگریسته شود و از ریشه و اعماق آن بی خبر بود فی المثل اگر واژه ای به گوش آید و تکرار شود گفته شود که این واژه همان است که نیاکانمان ادا کرده اند ،
خیر زبان هم پا به پای انسان در بر خورد با پدیده های طبیعی و رویدادهای اجتماعی تغییر کرده است و این تغییر چه با قراردادهای اجتماعی و چه با دگرگونی طبیعت در همه ی زمینه ها مشهود است .
شاید بتوان پذیرفت که بر خورد نیا کانمان با واژگان بسیط همانی اند که امروزه به کار گرفته میشوند اما مگر میتوان زبانها را محدود به کلمات بسیط دانست و مگر میتوان با واژگان ساده در هر زبانی به پیشرفت و ترقی نایل شد و مگر میتوان بقا و دوام انسان را بی ارتباط با انسانها و اقوام گوناگون در نظر گرفت ؟
یکی از پیشرفتها و دگرگونی های هر زبانی در داد و ستد و به کار گیری واژگان زبانی اقوام دیگر نهفته است که این همان نتایج همزیستی و همجواری و ارتباط آدمیان با اقوام و قومیتهای دیگر است .
چنانچه اول بار وسیله ای خاص در منطقه ای خاص سر برون کرده باشد و نامی خاص به خود گرفته باشد منطقه ی همجوار و یا خارج از آن منطقه ی خاص در بر خورد با آن پدیده یا اختراع و یا نامگذاری برخوردی منفعل نخواهد داشت که زبان تالشی هم از این رویداد خجسته بی نصیب نمانده است
سرشت و فطرت آدمی اقتضا دارد تا در بر خورد با رویدادها حالتی هوشمندانه را در پیش گیرد . بدوا از تجارب گذشتگان بهره میگیرد و چنانچه با پدیده و رخداد نوی روبرو گردد ابتدا در پی شناختش بر می آید و پس از شناخت و آگاهی از کم و کیف آن همچون راه و روشی نو از مواهبش بر خوردار میگردد .
نکته ی قابل تامل در باب زبانها این است که چگونه زبانها منجمله زبان تالشی از نکات و قواعد دستوری مایه گرفته است آیا انسانهای اولیه به خودی خود با این قواعد و دستور آشنا شده اند یا خیر در دوره ای از ترقی و بلوغ زبانی از نخبگان و آموزش یارانی بهره برده اند ؟
آیا میتوان پذیرفت که نیاکان ما در بدو امر اینهمه واژه را یکجا بکار برده اند یا خیر مرور زمان یا ارتباط تنگاتنگ با دیگر قومیتها بر مخزن واژگانشان افزوده است ؟
از افعال و مصادر ساده و مرکب چنین پیداست که کار بسامان کردن و منظم کردن واژگان خود حدیث مفصلی است از این مجمل .
مقایسه ی زبان تالشی با زبان فارسی و ذکر نمونه هایی از آن شناخت ما را در این مسیر هموار خواهد ساخت که در اینجا به پاره ای از آن اشاره خواهد رفت .
۱- زبان تالشی نیز همانند زبان فارسی از هر دو طریق فعل ساده و فعل مرکب بهره میگیرد که در نگاه اول ساده تر و راحت تر از زبان فارسی در گوش و جان مخاطب می نشیند مثل
دبرده ( dabərde ) : بریدن .
که با حروف پیشوندی آ ، ب ، پ ، ج ، د ، و .
در ابتدای بن فعل زیباتر و ساده تر از زبان فارسی به چشم می آید مثل
آبر ( ābər ) : از بالا ببُر .
ببر ( bəbər ) : ببُر . *
پِبر ( pebər ) : به سمت بالا ببُر .
جیبر ( jibər ) : از پایین ببُر .
دَبر ( dabər ) : به سمت داخل ببُر .
ویبر ( vibər ) : به سمت پایین ببُر .
مثال دیگر از فعل ساده ی
داشته ( dāšte ) : داشتن .
آدار ( ādār ) : از بالا داشته باش .
بدار ( bədār ) : داشته باش .
پدار ( pedār ) : به سمت بالا داشته باش / وزن کردن هم از این فعل مورد استفاده است .
جیدار ( jidār ) : از پایین به بالا داشته باش / نگهدار .
ددار ( dadār ) : به سمت داخل نگهدار / داشته باش که معنای هیچ هم از آن مستفاد میشود . *
ویدار ( vidār ) : به سوی پایین بگیر / بیانداز / شلیک کن .
مثال دیگر از مصدر
دروفته ( darufte ) : روفتن /روبیدن .
آروف ( āruf ) : از بالا بروب .
بروف ( bəruf ) : بروب . *
پِروف ( peruf ) : به سمت بالا بروب .
جیروف ( jiruf ) : از پایین بروب .
دَروف ( daruf ) : به سمت داخل بروب .
ویروف ( viruf ) : به سمت پایین بروب .
مثال دیگر از مصدر
پرده ( pərde ) : راه رفتن .
آپر ( āpər ) : از سمت بالا راه کن .
بپر ( bəpər ) : راه کن .
پپر ( pepər ) : به سمت بالا راه کن .
جیپر ( jipər ) : از پایین به بالا راه کن .
دَپر ( dapər ) : از رو راه کن .
ویپر ( vipər ) : از سطح به پایین راه کن .
۲- آنچه معلوم است همه ی افعالی را که با پیشوندهای آ ، ب ، پ ، ج ، د ، و ساخته شده اند از مصدر و ریشه ای مشخص مایه گرفته اند سوال این است که افعال
آچَم ( āčam ) و آچِم ( āčem ) و آدیم ( ādim ) و امثالهم از چه مصدری برخاسته اند ؟
به نظر میرسد که این افعال از اصطلاحات نخبگان و آموزشیاران زبان ت
الشی در دوره ای خاص ازتاریخ این زبان است که عالمانه هم در شمال و هم در مرکز و هم در قسمت جنوبی تالش از آنها بهره بر میگیرند .
همچنانکه مشاهده میشود افعال بکار رفته در زبان تالشی ساده تر از زبان فارسی است ، زبانی که از دل خروارها خاک سربرون کرده است و اینهمه زیبایی و سادگی و رسایی به قامت کشیده ممکن نیست که در دوره ای از تاریخ اجتماعی بدون آموزشیار و معلم و استاد به این اندازه از قواعد و نظم و دستور دست یافته باشد .
* این موارد کمتر مورد استعمال است .
محمدرضا فدائی
اول شهریور ۹۸
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۳۰۳
۱- چوسکی ( čuski ) :
دمدمی مزاج / زودرنج .
۲- چوله ( čula ) : ابلق .
سییا چوله ( siyā čula ) : سیاه ابلقی .
۳- سره برنج ( sərə bərənj ) :
سرخ و برنجی .
۴- سر چوله ( sər čula ) : سرخ ابلقی .
۵- سر تور ( sar tur ) :
آتشی ، عصبی ، دیوانه .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۳۰۴
۱- درزه بندینه ( darza bandina ) :
مقدار کاهی راکه از ناحیه ی سر گره می زنند و بهنگام بستن آن را به دو قسمت کرده و مقدار تقریبی ۸ چنگه ( čange ) شالی ( هر چنگه به اندازه ی یک چنگ دست ) که به آن کوتاله ( kutāle ) میگویند گفته میشود را با آن می بندند .
۲- لیوه بندینه ( liva bandina ) :
شاخه ی تر بلندی را از ناحیه ی نوک آنقدر می تابانند تا به صورت گره در آورند که به آن بول ( bul ) میگویند .
سپس شاخه های برگ بریده شده را به صورت چپ و راست در درازای یکدست قرار میدهند که به آن کش آکرده ( kaš ākarde ) میگویند .
آنگاه همان شاخه ی یک سر گره دار را از سوراخ برگهای در درازای دست قرار گرفته عبور میدهند و ته ی شاخه ی گره دار را وارد گره اولیه کرده و دوباره آن را می تابانند و از آن گره ی دیگری میسازند که به این عمل بندینه میگویند و چون برگ مورد نیازشان در آن جای گرفته است به آن لیوه بندینه لقب داده اند .
۳- ایزمه بندینه ( izəma bandina ) :
شاخه ی تر دو سر گره داری را ( بول bul ) که هیمه یا هیزم مورد نیازشان را در درون آن جای داده و با چوبی که از گره ی ته شاخه عبور میدهند کوله چو ( kula ču ) و بر کول و دوش میگیرند را گویند .
۴- کور کور دوئه ( kur kur due ) :
تحریک کردن .
۵- کوری دوئه ( kuri due ) : اذیت کردن .
من کوری مده ( mən kuri mada ) :
اذیتم نکن .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱-ایسبی روشون(isbi rušun) سفید روی، سفید مفید
ایسبی روشونه کینه ته یی ویندمه
Aaisbi rušuna kina teyi vindəma
دختر سفید رویی را دیدم
۲- سیا تاوه (siyā tāva): سبزه، گندمگون
مترادف گندمی(gandəmi)
سیا تاوه ژنکی یا (siyā tāva ženakiya)
خانم سبزه ای(سبزه رویی) بود.
۳- سیا (siyā)= سیا آلوس siyā ālus = سیاه چرده
مترادف سیا زرتل (siyā zərtəl )
سیا آلوسا siyā ālusā
رنگش پوستش خیلی سیاه بود
سیا مردکیا siyā merdakiyā
مردی سیاه رو بود
۴ - زرد پژن (zard pežan): زرد روی، زردگونه
مترادف زرده گونه (zarda guna)
خردنی رنگ رو ایته زرد پژنا
xərdani rangə ru zard pežanā
بچه زرد روی بود. رنگ چهره بچه به زردی می زد
۵- سر سورخون (sərə surxun): سرخ روی
مترادف سورخونsurxun
یکه پیله سر سورخونه ژنکی یا
yakka pilla surxuna ženakiyā
خانم قوی هیکل و سرخرویی بود.
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۵۱
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- ما دلکه روز (mā dalaka ruz): روز تولد
اشته ما دلکه روز مبارک بوبو
əšte mā dalaka ruz məbārak bubu
روز تولدت مبارک باد
۲- ما گته (mā gete): ابتداء شیرین شدن و رسیدن میوه روی درخت
خرو کرا ما گره xaru kərā mā gerə
آلوچه تازه دارد شیرین می شود.
۳- سر آشتاونده (sar āštāvənde): از راه بدر کردن
مترادف سر تاونده (sar tāvənde)
چه کینه سرشون آشتاونده (تاونده) ایشون
دوازنده
če kina saršun āštāvənda (tāvənda)ayšun davāzənda
دخترش را از راه بدر کردند و فراری دادند.
۴- خره مشی آلکه (xara meši ālake): وقتی خرمگس به تن حیوانات می چسبد حیوان بیقرار می شود و به این طرف و آنطرف می دود این حالت را می گویند و البته برای انسانی هم که بی دلیل عصبانی می شود و بهانه گیری می کنند به صورت توهین بکار می رود.
هنی خره مشی آلکهhani xara meši ālaka
باز شروع کرد
۵- بولور آکرده (bulur ākarde): کندن پوست سبز گردو
مترادف پات آکرده (pāt ākarde)، سوروم آکرده (surum ākarde)
اورو ووزه گلان بولور =پات= سوروم آکرم
uru vuza gəlān bulur= pāt= surum ākaram
امروز گردو ها را از پوستش در بیاریم
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۵۲
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- پیل pill= پیلله (pilla)= یکه yakka =
یتقyataq= الکات alakāt=هده چی (hada či)= چندی چی(čəndi či)
اشتن که پیل ساتشهəštan ka pill sātaša
خانه اش را بزرگ ساخته است
پیلله سرایی داره pilla sərāyi dārə حیاط بزرگی دارد
یکه چی یه yakka čiya خیلی بزرگ است
یکه یتقه (الکاته) امبارتی یه yakka yataqa )alakāta( ambaratiya
ساختمان خیلی خیلی بزرگیست
هده چی یه که تکو دوئه نبو hada čya k ə taku due nebu چقدر بزرگ است نمیشود تکان داد
چه ترنه چندی چی یه če tərna čəndi čiya
شکمش چقدر بزرگ است
۲-وییر (viyar): برزیر پاتیله کو وییر دکردهbərzir pātila ku viyar dakarda برنج را تو دیگ زیاد ریختی
۳- وییر پیسته (viyar piste): زیاده خواهی
۴- پیسته (piste): هوس کردن، خواستن
اورو مه کاکا پیهuru mə kākā piya
امروز کاکا (شیرینی خانگی) هوس کردم
۵-کون آگرد کرده (kun āgard karde): برگشتن، باز گشتن
مترادف آگردهāgarde
شه د روز ها منده هنی کون آگرد کردشه
ša də ruz hā manda hani kun āgard kardəša رفت دو روز آنجا ماند باز هم برگشت
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۵۳
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_tales
چمونم زال آکرده نا اومیره
لوکم شمشال* آکرده نا اومیره
چمه پرپره ناجان ایله ایله
دلی کوم چال آکرده نا اومیره
#معصومه_اپروز
چشمهایم را سفید کردم تو نیامدی
گلویم را مثل شمشال کردم تو نیامدی
آرزوهای پرپر شده ام را یکی یکی
در دلم دفن کردم تو نیامدی
*شمشال: یک نوع نی فلزی است که در مناطق کردنشین متداول است و مثل نی تالشی آوای بسیار سوزناکی دارد
#معصومه_اپروز
#زبان_تالشی
🌸کانال واجه واج🌸
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- اشتق(əštəq): شاخه های بریده شده به هم بسته خرمندی
برای چیدن خرمندی (اریا arbā)شاخه ها را بریده و هر چند شاخه بریده شده را بهم بسته برای چیدن میوه اش به پایین درخت انتقال می دهند که آنرا اشتق می گویند.
به ام اشتقی اربا آچین be əm əštəqi arbā āčin
بیا میوه این دسته خرمندی را جدا کن
۲- پره را (para rā): کمر بندی، کنار گذر
پره را نه شیمونه گیریه که زو آرسم
para rā na šimuna girya kə zu ārasəm
از کنار گذر رفتیم ییلاق که زود برسیم
۳- لوله (lavla): سبد میوه چینی، سطل آبکشی از چاه
چا کو لوله نه ای گله آو پرونج
čā ku lavla na i gəla āv perunj
از چاه با سطل یک آب بکش بالا
۴- سری غال کرده (sari qāl karde):سر گرم کردن
خردنون سری غال کردشه و شه
xərdanun sari qāl kardəša u ša
بچه ها را سرگرم کرد و رفت
۵- بارکاز (bārkāz): خیلی بزرک
ام بارکازه چلیکی انته کو پیگه
əm bārkkāza čaliki ənte ku pige
این باک بزرگ را از اینجا بردار
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۵۵
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
مگه آو سخته سنگی کو پمونو ؟
چه وای آوتاو خری پشتی کو مونو ؟
ته که آوتاو و آوی پادشای ره
مگه کی شا اشته ناری بومونو ؟
مولوم
🌺 کانال واجه واج 🌺
مردکی ای حکیمی کو دَپَرسشَه
" چنته چمه عیبون بشناسم ؟ "
حکیمی اَی نه واته :
" ای گله عیب اشته ژنی کو بیگر
دا اشته ژن ، اشته عیب و اشته دَدَه عیب و
اشته نَنَه عیب و اشته فامیلون
عیبی ته را بوا "
اوه آگاردن
مولوم ( محمدرضا فدائی )
ای گله نیویشته کو
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالشِ _ جنوبی_۲۶۲
۱- پت ( pət ) : کرم چوب .
پت گینه چو ( pət gina ču) : چوب کرم دیده .
۲-پت ( pət ) : کف / حباب .
شتَه پاتیلی پت کرده ( šəta pātili pət karda ) :
ظرف شیر کف کرده است .
۳- تون ( tun ) : کف / ته .
دریا تون ( daryā tun ) : کف دریا .
۴- پَت ( pat ) : شل و وارفته .
پَت و پَن ( patu pan ) : وارفته و پهن .
۵- پِت ( pet ) : ساده لوح / بی عقل .
پِت و پِتَه ( petu peta ) : بی عقل است .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
از ای دوکونی کو نشتیما
مردکی دَرمَه اشتن ده گله روکه زوئه نه
ای گله ساندویچ خریشه اشتن خردنون پیش نوشه
ایلی نَه واتشه : " ته نصف آکه "
اَی گله نه واتشه : " ته اشته نصفه اول پیگر "
از غاغ آبه یما اوون دییسیم
چده قشنگا امجور تربیت ؟!!
اگر اولی ساندویچی بد نصف آکری
اَی لی شای هر نصفه ئی که پیلترا اَی پیگری
امی نه وان عیدالت
ام بو تربیت
اوه آگاردن
مولوم ( محمدرضا فدائی )
ای گله نیویشته کو
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۲۶۳
۱- بمج ( bəməj ) : راه برو .
مگه ته نه نوام بمج ؟ ( maga tə na nevām bəməj ) :
مگر به تو نمیگویم راه برو ؟ .
۲-جمج ( jəməj ) : رسوایش کن .
ته کرا من جمجی ؟ ( tə kərā mən jəməji ) :
تو داری رسوایم میکنی ؟ .
۳- دمج ( daməj ) : زیر پایت بگیر .
چه سری دمج ( če sari daməj ) : از رویش بگذر .
۴- ویمج ( viməj ) : مواظب باش .
چه ویمج کره ! ( čə viməj karə ) : چگونه مواظب است .!
ویمج آمج درییه ( viməj āməj dariya ) : در تکاپوست .
۵- سمج ( səməj ) : سخت باش .
سمجه ( səməja ) : سخت است / خسیس است .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۲۶۴
۱ - منم ( mənəm ) : عیب دیگران گفتن .
وییر منم ژنه ( viyar mənəm žanə ) :
زیاد عیب جویی میکند .
۲- کَلف ( kalf ) : دندان و معمولا دندان حیوانات بویژه سگ .
اسپه من کلف دکرده ( əspa mən kalf dakarda ) :
سگ گازم گرفت .
۳- کَلفَتین ( kalfatin ) : وسیله ای شبیه انبر دست
که در قدیم با آن دندان می کشیدند .
۴- دیم آچین ( dim āčin ) : آرایشگر زنان .
۵- زرد آو ( zard āv ) : صفرا .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۲۶۵
ضمایر منفصل فاعلی
۱- از / من ( az/ mən ) : من .
۲- ته ( tə ) : تو .
۳- اه ( a ) : او .
۴- امه ( ama ) : ما .
۵- شمه ( šəma ) : شما .
۶- اوِن ( aven ) : آنان / آنها .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم.
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۲۶۶
ضمایر منفصل مفعولی
۱- مه را ( mə rā ) : مرا .
۲-ته را ( tə rā ) : ترا .
۳- اَی را ( ay rā ) : او را .
۴- اَمه را ( ama rā ) : ما را .
۵-شمه را ( šəma rā ) : شما را .
۶- اَوون را ( awun rā ) : آنها را .
#گردآورنده_محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
#زبان_تالشی_گویش_تالش_جنوبی_۲۶۷
ضمایر متصل که با علایم زیر مشخص میشود
م ی ه م ه ن
از مصدر هرده یعنی خوردن .
هرده ( harde ) : خوردن .
۱- هَرم ( harəm ) : می خورم .
م علامت ضمیری که متصل به هَر ( har ) است .
۲- هَری ( hari ) : می خوری .
ی علامت ضمیری که متصل به هَر ( har ) است .
۳- هَره ( harə ) : می خورد .
ه علامت ضمیری که متصل به هَر ( har ) است .
۴- هَرَم ( haram ) : می خوریم .
م علامت ضمیری که متصل به هَرَ ( hara ) است .
۵- هَرَه ( hara ) : می خورید .
ه علامت ضمیری که متصل به هَرَ ( hara ) است .
۶- هَرن ( harən ) : می خورند .
ن علامت ضمیری که متصل به هَر ( harə ) است .
#گردآورنده _محمدرضا_فدائی_مولوم .
🌺 کانال واجه واج 🌺
شونه بوکی موئه تانه چبکرم
اشته گرمه جیبه جانه چبکرم
رخته بقچه چته بی دس دکرم
اشته دسی چک و تانه چبکرم
زرتشت
#زبان_تالشی
🌸کانال واجه واج🌸
زِپرتی واژه روسی به معنی زندانی است واستفاده ازآن یادگارزمان قزاقهای روسی درایران است !
درآن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد میگفتند یارو زپرتی شد.
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
@vajenameh_taleshi
"دکتر فرزاد بختیاری مرکیه"
بَريسونم گردی
بو آکرده.
هیچ آدمی رییه
دری نییه.
شَنار
تِلی بخسَه
اَلاشِن!
تمامی راه ها را/ بو كشيده ام./ رد پای هيچ انسانی/ وجود ندارد.
امشب/ اندكی بخوابيد/ راش ها!
#دکتر_بختیاری
#زبان_تالشی
🌸کانال واجه واج🌸
در #زبان_تالشی به خروس سوک گفته میشود؟ اگر به واژه نامه پارتی و پهلوی مراجعه شود در انجا در بره مفاهیم سوک چنین نوشته شده :
سوکsuk = شاخ و زائده برجسته
سْری سوک sri suk = گاو سه شاخ دار - در اوستا ،سری سوک یا سری شوک، نام گاوی است که مردمان با آن به خْوَنیرس (یکی از هفت لُویژ ( قاره) بزرگ جهان باستان کوژین ( مهاجرت) کردند.
وچون تاج خروس به شاخ تشبیه شده بود آنرا سوک نامیدند. درکنار این واژه معلوم شد که کلمه (تری = سری = سه 3) در زبان انگلیسی کلمه ای اوستائی است.
گاهی نیز ا برخی شنیده میشود که به سوراخ یا حفره سولاخ میگویند این واژه نیز در لغت نامه پهلوی بصورت « سولاک sulãk = به معنی سوراخ، حفره » امده است ---
استخراج از
#علی_ماسالی
#زبان_تالشی_گویش_شرق_ماسال
۱ - ایمام حسین ( imām husyin ) : امام سوم شیعیان حضرت حسین ابن علی علیه السلام .
۲ - کربلا ( karbəlā ) : کربلا یکی از شهرهای فعلی کشور عراق محل به شهادت رسیدن امام سوم شیعیان حضرت امام حسین علیه السلام .
۳ - کربلا را ( karbəlā rā ) : کهکشان راه شیری ، تالشان به کهکشان راه شیری راه کربلا ( کربلا را ) لقب داده اند .
۴ - قتله روز ( qatla ruz ) : روز عاشورا . قتله شو ( qatla šav ) : شب عاشورا
۵ - الویدا روز ( alvidā ruz ) : روز تاسوعا . الویدا شو ( alvidā šav ) : شب تاسوعا
۸ - سقا ( saqqā ) : آب دهنده . ابولفض ( abulfaz ) : لقب حضرت عباس برادر شجاع و وفا دار و علمدار امام حسین که برای رساندن آب به کودکان در کنار نهر علقمه ، نهری که از رود فرات منشعب شده بود به شهادت رسید .
۹- جوش ژنده ( juš žanda ) : سینه زدن . جوش ژنی ( juš žani ) : سینه زنی .
۱۰- مرثیه خونی ( marsiya xuni ) : مرثیه خوانی
۱۱- نوحه خونی ( nuha xuni ) : نوحه خوانی
۱۲ - روضه خونی ( ruza xuni ) : روضه خوانی
۱۳ - کرناو ( kərnāv ) : کرنا نوعی شیپور است که عموما در مراسم سوگواری بویژه دهه ی محرم از آن استفاده میشود و آن آلتی است که با دمیدن در آن صدای حزن انگیزی از آن بر می خیزد .
۱۴ - سنج ( senj ) : دو تخته فلز محدب و مقعر که با دست به هم کوفته میشود و در مراسم سوگواری بویژه دهه ی محرم در بین دسته ها بکار گرفته میشود .
۱۵ - دسته ( dasta ) : تعدادی عزادار زنجیر زن و سینه زن پیر و جوان بهمراه نوحه خوان و مرثیه خوان که مسیری را طی کنند را گویند .
۱۶ - سب عزا ( səba azā ) : صبح عزا ، صبح روز عاشورا .
۱۷ - ذوالجناح ( zuljənāh ) : نام اسب امام حسین (ع). دولدول ( duldul ): نام اسب حضرت علی( ع ) . براق ( burâq ) : اسبی که پیغمبر اسلام ( ص ) با آن به معراج رفت .
رخش ( raxš ) : نام اسب رستم پهلوان حماسی ایران . شبدیز ( šabdiz ) : نام اسب خسرو پرویز پادشاه ساسانی . بهزاد ( behzâd ) : نام اسب سیاوش پهلوان نجیب ایران .
۱۸- حیدر صفدر ( hydar safdar ) : شیر صف شکن و آن شکلی از مراسم عزاداری است که در شب عاشورا دسته ی عزادار دایره وار و دوان حرکت کرده وچوبی در دست گرفته و با دست دیگر کمر پهلویی را گرفته و چوب را در هوا تاب میدهند و میگویند « حیدر » و عده دیگری با تکان دادن چوب در هوا در جواب میگویند « صفدر »
۱۹- عزا سرا (azā sərā ) : محل عزا ، جای سوگواری .
۲۰ - سوج و بوج ( suju buj ) : عز و جز کردن ، لابه کردن .
۲۱ - شام غریبون ( šāme garibun ) : غروب و شام و شب روز عاشورا .
۲۲ - ایمام حسینی علم ( imām husyni alam ) : نشان و پرچم امام حسین ( ع ) .
۲۳ - علم بندی ( alam bendi ) : بستن علم با نوارها و ربانها و پارچه های زربفت و سیاه و رنگی که از شب هفت محرم آغاز میشود .
۲۴ - علم آچینی ( alam ačini ) : از شب سوم پس از عاشورا ربانها و نوارها و پارچه ها را از علم بر می چینند که این کار را علم آچینی میگویند .
۲۵ - تزییه ( taziya ) : تعزیه . مراسم شبیه خوانی و تعزیه هم در مراحل مختلف سوگواری و حتی پس از آن برای زنده نگهداشتن رشادتها و آزادگی ها و مبارزات حق طلبانه امام حسین بر گذار میشود
#گردآورنده_محمدرضا_فدایی
@vajenameh_taleshi
#ویراستاری_نشده
A - g:
دَل = علف هرز dal
[انباشتی از هرز بوته ها...]
ززال = چشم به راه zzal
کسی که زُل زده به راه و منتظر کسی یا چیزی است
چشم به راه توام با حسرت و تمنا و نیاز
واش جنبه علوفه برای دام دارد
بیشتر مواقع ترکیبی و به صورت دَل و دُل هم می گویند
یا چده دَل و دُل دِریییُه یا پِرمَه
اینجا چقدر علف وجود دارد یا بالا آمده
گرنَه = صدای مخصوص گاو که در موقع خشم یا درد از خود درمی آورد برای انسانها نیز به حالت توهین به کار می رود که در اثر خشم زیاد فریاد می زنند
grnah
با گ و ر ساکن
فلانی گا شی گرنه کرع
فلانی مانند گاو داد می زنه
کاوی سِلِفن = گوسفند ماده نازا
می گویند کیفیت گوشتش از گوشت گوسفند نر بهتر است
ف و ن ساکن
جویدن چیزهای سفت مانند قند نباتی و استخوان که با صدا همراه است
کرپنه می گویند ک و ر و پ ساکن
چده قندی کرپنی
چقدر قند را می جوی
#علی_گشتی
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
سیاه ابرمی دومی را دفرسم
پگرده میجه تومی را دفرسم
نه وای تلی چمن وا برده یاری
پریشونه کوتومی را دفرسم؟؟؟
زرتشت
مقایسه زبان #تالشی با سایر زبانهای جهان
ocean (n.)
late 13c., from Old French occean "ocean" (12c., Modern French océan), from Latin oceanus, from Greek ōkeanos, the great river or sea surrounding the disk of the Earth (as opposed to the Mediterranean), of unknown origin; Beekes suggests it is Pre-Greek. Personified as Oceanus, son of Uranus and Gaia and husband of Tethys.
منشا واژه اوشن یعنی اقیانوس رااروپاییان ناشناخته میدانند،این واژه دوبخش میباشد،او یعنی آب،شن هم پسوندمکان میباشدمانندگلشن،روشن،،
اوسن،اوشن واوسذن دراوستایی،همریشه باoceanانگلیسی،okeanاکراینی وروسی وصربی وoceaniدرزبان لاتین و okeanosیونانی. یعنی اولین استفاده از اوشن درزبان اوستایی بوده است،ovیعنی آب درتالشی .
نویسنده: جناب ایرانیگ
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
vajenameh_taleshi
مقایسه زبان #تالشی با سایر زبانهای جهان
«غول» درفارسی یعنی بزرگ وگاهی یعنی عمیق
دربرخی گویشها نام موجودی عظیم الجثه وافسانه ای ،
،همریشه باgulروسی،
hul اکراینی یعنی غول
و گال سومری یعنی بلندوبزرگ،
،وبا کل درعربی
dul دول درتالشی
از (ضمیر اول شخص)
درتاتی،کرمانجی،تالشی،فارسی پهلوی وآلانی آسی یعنی: من
همریشه باesدرارمنی ،بلغاری ولتونی دراروپای شرقی
همریشه باaŝدرزبان لیتوانی دراروپای شرقی
همریشه باzeپشتون واحتمالاباchemiگرجی
وهمریشه احتمالی باechلوکزامبورگی وichآلمانی
آز درتالشی وتاتی آستارا
در تالشی:
چمن: مال من
از:من
اشتن:خود
نویسنده: جناب ایرانیگ
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۲۰۱
۱- پشندرا (pašandərā): پسین فردا
۲- اورنه روزی(urna ruzi): تمام امروز، تمام روز
۳-سب دا الا (حلا) (halā ) (səb dā alā): از صبح تا الان
۴-ناهاره وختی (nāhāra vaxti)سرظهر
۵- مغریبه دس (maqriba das): غروب، نزدیک شب
#گردآورنده_مریم_محسنی
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۲۵۴
۱- جیوازنده (jiāzənde)= ویل آکرده (veyl, vayl ākarde) = سر آدوئه(sar ādue)= برکرده(barkarde): ول کردن، رها کردن، رهانیدن
۲- دوازنده (davāzənde ): فرار دادن
۳- پخساونده(pexsāvənde): فراری دادن
مترادف پخته (pexəte)
۴- جیخساونده (jixsāvənde): قایم کردن، فراری دادن
۵- پوازنده = بچه را به بالا پرتاب کردن و گرفتن
پوشته (pevašte) فرار کردن به طرف بالا، به بالا پریدن
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۵۴
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
زمستونی زییَنگه سوجی را شه
دیلی دَمنده سوج و بوجی را شه
زوون گِتَه مونا ; بی هَم مَمِرَم
چمن دنیا دَلَکه روجی را شه....
سوج:سوز وسرما
سوج و بوج:حسرت وافسوس فراوان
زوون گِتِه:قول گرفتن
دنیا دلکه روج:روز تولد
بهنام_ن
#زبان_تالشی_گویش_هشتبری_میانکوهی
۱-اومَم - نموَم- (omam -nomam) - امدم - نیامدم
۲-بشیم - نشیم - (bşim-nşim) - رفتم - نرفتم
۳-پِشه - پِنشه - (peşe-penşe) - بالا رفتن از چیزی - بالا نرفتن از چیزی
۴-بوَشتیم - نوَشتیم - (bvaştim-nvaştim) - پریدم - نپریدم
۵-ویگینیم -وینیگنیم - (viginim-vinignim) - افتادم -نیفتادم
۶-بتُشیمهِ - نتُشیمهِ- (btoşime-ntoşime) - تراشیدم - نتراشیدم
۷- بسوتیم - (bsotim) - سوختم
۸- بمََمیم - (bmamim) - گریه کردم
۹- یَقولی - (yağoli) - تنها
۱۰-بَمئَلوک - (bamyalok) - بغض
#گرداورنده_حمید_پورفتحی_مینکوه
و_ن
#عضو_شوید:
@vajenameh_taleshi 👈
مش = مگس
عسل مش = زنبور عسل
پونش یا پومش = پشه
پَپو = پروانه
بزبزه = انواع سوسکها
موجک = حشرات ریز
سبز قبا = حشره سبز کوچک
اسبج = شپش
رشک = تخم شپش
فرنگ = سنجاقک
زلزله = زنجره
بولنگ = زنبور وحشی
هفتنگز = زنبور وحشی بزرگ
دیوَ اسب = آخوندک یا شیخک mantis relejiuos از خانواده mantideh
گیجَه = کنه
کِک = کَک
اسبجه = کنه مرغی
خراص پیگِتِه: شتاب غیرقابل کنترل اسب
اگر اسب در حال دویدن شتاب بردارد به گونه ای که توسط سوارکار غیر قابل کنترل و ایستادن باشد می گویند: اسبی خراص پیگِتَه
گرگر = غرغر
پیل = بزرگ
پش = کج با پ ساکن
#علی_گشتی
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
vajenameh_taleshi
تشابهات #زبان_تالشی با سایر زبان ها
1-ماس.. ال،، کو هوار،،ماسال گیلان
2 ماز،، (در گویش طالقانی) کوه وتپه
3"مو" یعنی کوه... موسیر،، سیر کوهی ومانندموبد
4-مونته.. ایتالیایی فرانسه مانندمونته کارلو درفرانسه وایتالیایی
montagnaایتالیایی
5 مونتا نا ... اسپانیا
6،-لون ... آشیانه مرغ تالش
لند انگلیسی
للان... ولزی
پری درتالشی ماسال یعنی بالا
پری سنسکریت یعنی بالا
پارا...هیتی باستان
پِری...یونانی
پِرو....لاتین
پِر.....لیتوانی
ورا...عربی
فرا...فارسی
پار..فارسی مانندپارمیس
نویسنده: #ایرانیگ
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
vajenameh_taleshi
A - g:
دَتلِسییِه = نفس به گلو رسیدن، درآمدن نفس
دتلسییه = جان به لب شدن
تون = ته
لات = دشت یا زمین لخت و بدون پوشش گیاهی یا زمین لم یزرع
به تالشی هم می گوییم لاتَ زمین
لاتون = زمینهای لم یزرع و یا لخت و بدون پوشش گیاهی
آجلاونده = بریدن سر ، کندن سر
ایی ویترکه کرا چه سرَه آجلاونی
فکر می کنم آجلاونده و ویجرده از نظر معنی با هم نزدیک باشند
جیک ژنده = قاپیدن، کش رفتن
پِزارنده= پاره کردن
ویزارنده = پاره کردن
جیزارنده = جر دادن
پَل آکرده = پاره کردن
هسَه = همین الآن، الآن
مَشینی = چند لحظه پیش mashini
#علی_گشتی
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
vajenameh_taleshi
۱- جل آگته jəl āgete = گیر کردن شیئ در داخل شیئ دیگر
جل = لپ
چمه گازی چمه زوونی (زومونی) جل آگته
زبانم لای دندانم گیر کرد
چه مونو چمه خاشی چمه گوشتی جل آکته سیا سی یی کره
مثل اینکه گوشتم لای استخوانم گیر کرده درد شدیدی دارم
بری چه انگوشته جل آگته
انگشتش لای در گیر کرد.
جوئه جوئهjua jua
کج و اریب بریدن درخت یا پارچه یا هر چیز دیگری که صاف و درست در هنگام بریدن بریده نشود. را می گوییم که بر اثر بی دقتی بوجود می آید.
۲-جوئه جوئه هم در اصل با دندان تیکه تیکه کردن است که بصورت تشبیهی بکار می رود
ام کاغذی جوئه جوئه کردشونه یا ویکرده شونه
کاغذ را ریز ریرکرده اینحا ریخته است
دار بنش دبرده جوئه جوئه کردشه ها ویکردشه
کرا خلا درزه پارچه تش جوئه جوئه کرده یا ویکرده
۳-جله جوئه jəla jua
معنی واقعی جله جوئه مثل اینکه یک تکه گوشتی را در دهان بگذاریم کامل بجویم و لهش کنیم منظور لهیده شدن و هدر دادن و اسراف در خوردن است.
#مریم_محسنی
🌸کانال واجه واج🌸
متفاوت ترین کانال تالشی
vajenameh_taleshi
ساده نورشی نه نی
بو
خش بِه
🌺کانال واجه واج🌺
روکته
بایه
چمه
ور
دا
#تالشی
لوئه
بکرم
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱-هَ (ha)=اَ a : همان، آن، او
هَ کرا چه کره ha kərā čə karə
همان دارد چکار می کند؟
اَ کرا آ؟a kərā ā او دارد می آید؟
۲- هون (haven)= اون (aven)=
هوون (havun)=اوون (avun): همانها، آنها
هون کرا شونhaven kərā šun
آنها دارند می روند
هوون نه بواhavun na bəvā
به همانها بگو
۳-هم (həm)=ام (əm): همین، این
همی نی ببهhəmi ni bəba
همین را هم ببرا
۴-همن (həmen)=امن (əmen):همینها ، اینها
همن نی خان بانhəmen ni xān bān
اینها هم می خواهند بیاین
۵- هجور (hajur)= اجور (ajur): همانطور، آنطور
هجور خای بشی؟ ? hajur xay bəši
همانطور می خواهی بروی؟
۶- هنجور (hənjur)= انجور(ənjur)=امجور (əmjur)
: اینجور ، همینطور، همینجور
انجور مکهənjur maka
اینجوری نکن
#گردآورنده_مریم_محسنی ۱۲۳
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- نی (ni) = نییهniya : نیست
هه نییهha niya همان نیست
اَ نییه a niya آن نیست
۲- نی (ni): هم، نیز، همچنین
از نی خام بامaz ni xām bām
من هم میخواهم بیایم
۳- هنی (hani): باز ، دوباره
هنی شیره واتره؟ ?hani šira vātəra
باز رفتی گفتی؟
۴- دواره (dəvāra): دوباره
دواره مشهdəvāra mašə
دوباره نرو
۵- هته (hata): همانطوری، همانجوری
هته مشهhata mašə
همانطوری (همانجوری) نرو
۶- اته (ata): آنطور، آنطوری
اته موا ata mavā
آنطوری نگو
۷- هنته (hənta)= انته(ənta): همینجوری، همینطوری، اینطوری
هنته واتره؟ ?hənta vātəra
همینجوری گفتی؟
انته مکه ənta makaاینجوری نکن
#گردآورنده_مریم_محسنی ۱۹۴
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- راسنده( rāsənde): رساندن، خبردادن
هر جوری استه نونی ای براسن
har juri esta nuni ay bərāsən
هر طوری شده نان را بهش برسان
۲- آراساونده رساندن، رسانیدن ،خبر دادن، به گوش رساندن
ام گفی اوون شون آراساونده
əm gafi avun šun ārāsāvənda
این حرف را به گوش آنها رساندند
بومون ته ماشونی نه آراساونم
bumun tə māšuni na ārāsāvənəm
واستا با ماشین می رسانمت
۳- دراساونده (darāsāvənde): طعنه زدن
اینه واتشه مه دراساوندشه
ay na vātəša mə darāsāvəndəša
به او گفت ولی طعنه اش به من بود
۴- اوه راسن (ava rāsən): رساننده
ام لوئه اوه راسن کیا؟
əm lua ava rāsən kiyā?
رساننده و خبر برنده این حرف چه کسی بود؟
۵- جیکلاشه(jiklāše)=پچینده (pečinde): لایه ای از سطح زمین را با بیل برداشتن ، سطحی کندن
خلیکی نه ایته انته جیکلاش بژن (پچین)
xəliki na ite ənte jiklāš bəžan (pečin)
با بیل کمی اینجا را سطحی بکن
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۵۶
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- مشتری تاونی (məštari tāvəni):بازار یابی
əštan xarua dāri xərate rā məštari tāvəni dariya
برای فروختن آلوچه درختش بازار یابی می کند
۲- کوسنگلون (kusangalun): داد و هوار بیخود، الم شنگه
کوسنگلون برورده (kusangalun barvarde): داد و فریاد بیخود راه انداختن ، الم شنگه راه انداختن
هسه هنی کوسنگلونی بروردشون
həsa hani kusangaluni barvardəšuna
همین الان باز هم الم شنگه ای بروردشونه
۳-چونه آگته (čuna āgete): مسخره کردن
با ادا و اطوار در آوردن با قیافه خود دیگران را مسخره کردن
یکه جوانی هته نشتا خلکی چونه آگری
yakka javāni hate nəšta xalki čuna āgeri
جوان قوی هیکلی اونحا نشسته بود مردم را مسخره می کرد
۴- رخشن آگته(rəxšan āgete):مسخره کردن
خردنون بندی چونه آگتا
xərdanun bindi čuna āgetā
بچه ها همدیگر را مسخره کرده بودند
۳-پسمیه (pesamiye): دلسرد سدن
اون د الان بندی کو پسمیستینه
aven de alān bəndi ku pesamistayna
اونا دیگه از همدیگر دلسرد شده اند
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۵۷
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۲۵۸
۱- ووزه سوروم (vuza surum ): پوست سبز گردو
ووزه سورکمی چمه دسی سیا آکرده
vuza surumi čəmə dasi siyā ākarda
پوست گردو دستم را سیاه کرده است.
۲- سوروم آکرده(surum ākarde):
پوست سبز گردو را کندن(زمانیکه پوست گردو به راحتی کنده نمی شود).
ام سورومه ووز ی بی بنی دا خاچیک آبو
əm suruma vuzi bi bənay dā xāčik ābu
این گردوی پوست دار را باید زمان دهی تا بعدا پوستش به راحتی کنده شود.
۳- خاچیکه ووز (xāčika vuz):گردوی تمیزی که پوست سبزش به راحتی کنده می شود.
خاچیکه ووزه دردسر نداره
xāčika vuza dardsar nedāre
گردوییست که پوستش به راحتی کنده می شود و دردسری ندارد
۴- خاچیک آکرده( xāčik ākarde):
گردو را از پوست درآوردن
زمانیکه گردو کاملا رسیده باشد پوست سبزش ترک خورده می شود و گردو به راحتی جدا می شود.
اورو خام ووزی خاچیک آکرم
uru xām vuzi xāčik ākarəm
امروز می خواهم گردوها را از پوستش جدا کنم.
۵- ووزی پات آکرده (vuzi pāt ākarde): پوست سبز گردو را کندن.
اورو ووزه پات آکره یاوری را گردم
uru vuza pāt ākara yāvari rā gardəm
امروز دنبال دوستی هستم که با من کمک کند پوست گردوهامو بگیرم
#گردآورنده_مریم_محسنی
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱-ووزه نره (vuza nərə): حایل بین دو تیکه مغز گردو
۲- خرسه وازن (xərsa vāzən): بی مسئولیت
۳-پرگه پرگه آکرده (parga parga ākarde):پرپر کردن
۴- گوله پرگه (gula parga):گلبرگ
۵- گوله تا (gula tā): یک شاخه گل
تا به معنی شاخه واحد گل =گوله تا
تا به معنی ورق = لیوه تا= لیفه تا liva tā= lifa tā یک برگ
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۶۰
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- دمرده (damarde): خاموش شدن
چرا دمردهčərā damardaچراغ خاموش شد.
۲- دکشته (dakəšte): خاموش کردن
چرا دکشتشه čərā dakəštəšaچراغ را خاموش کرد
۳- دمرده (damarde): غرق شدن
آو دمرده، دریا کو دمردهāv damarda، daryā damarda
۴- دمرده (damarde): مردن در اثر سرمای زیاد ، یخ زدن
بندی کو سردی دمرده، وری کو دمرده (یخش ژنده)
۵- دمرده (damarde): تیره شدن و عوض شدن رنگ چهره
کئو دمرده kau damarda
کبود شدن در اثر سرما، سیاه شدن در اثر
کم خونی و ناراحتی
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۶۱
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- جندر جیلاخن (jəndərəjilāxən): ضمایم، اضافات
۲- شندر شندر (šəndər šə dər): پاره پاره، تیکه پاره
مترادف جندر جندر jəndər jəndər
۳- ویزر آزر (vizer āzer): پاره پوره، پاره و آویزان
مترادف پزر آزر pezer āzer
۴- جیزریه (jizeriye): جر خورده
مترادف جیزریسته jizeriste
مترادف جیزر آزر به jizer āzer be
۵- جیزارنده (jizārənde):جر دادن
مترادف جیزر آزر کرده (jizer āzer karde)
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۶۲
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- گاویرآکر (gā vir ākar): بی مسئولیت، ولنگار
۲- وشمنده (vašmanda): فتنه انگیز
مترادف آتشک (ātašak)
۳- پر آکرده (per ākarde): بالا بردن
۴- ویر آکرده (vir ākarde): پایین آوردن، به پایین هدایت کردن
۵- اور (ur): مغز گردوی خراب شده
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۶۳
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- وور (vur): ترد، پودر مانند
۲- مچم(məčəm): نمور، رطوبت دار، نمدار
۳- مچمه بو ( məčəma bu): بوی نم
۴-دشته(dešte): دوختن
۵- آدشته (ādešte): دوباره دوختن
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۶۴
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- سرلکه (sar lake): دلسرد شدن
۲- سر آلکه(sar ālake): متوجه شدن
۳- سر بر کرده(sar barkarde): فهمیدن، درک کردن
۴- سر برورده (sar barvarde): بیرون آمدن
۵- سر پرنده (sar perande): سقف سازی خانه
مترادف سر پکرده sar pekarde
۶- سر پکرده (sar pekarde): روی سر ریختن
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۶۵
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال_۱۶۵
۱-پاخوئه(pāxue): لقد کردن
۲-گاز دشو (gāzdašu):
قابل گاز زدن۰ میوه ویاهر
چیزخوردن که موقع
خوردن بتوان بادندان
خوردش کرد
یک معنای کنایه دارد
کسی که از اخلاق خوب
کسی به نفع خودش
استفاده می کند
ته دچه گاز دشویره
Tə de če gāz dašuyra
توبهش رودادی ازاخلاقت
دارداستفاده میکند
۳-واده پیگته (vāda pigete
): فرق سر برداشتن
راسته واده(rāsta vāda):
فرق سمت راست برداشتن
چپه واده(čapa vāda):
فرق سمت چپ برداشتن
خاله کرده(xāla karde):
فرق سربرداشتن
راسته خاله (rāsta xāla)
فرق سمت راست
چپه خاله(čapa xāla):
فرق سمت چپ
خاله (xāla): شاخه
درخت،شاخه گل
۴-بنه منده( bəna made):
حالت تهاجم گرفتن ،
باغصب به دیگران نگاه
کردن
۵-خور آگیر(xavar āgir):
به عیادت مریض رفتن
#گردآورنده_فرنگیس_قلیزاده
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajename_taleshi
اخ چه عطری ته اری اردبیلی دیزی مونی
ادمی تور اکری کوفته تبریزی مونی
سنگه نون و ماسالی پنیری نه
ته بی هردن خلخالی ویزی مونی
میجه خوای دس امالی چمن سلامی براسن
بواکه زنجانی دسی سازییه تیزی مونی
دا بوای خوبی ره خوب خور نداری نزونی
اسونی ای سر مواقه همه پائیزی مونی
چه اشته چمی کو اری شرقی شی ویسونو
ایستفا ته گتمه کمه ته چنگیزی مونی
چرایه اشته خیالی روکه ته داشته نبو
ته چمه خسراوی ا کورانه شبدیزی مونی
اشته رند و نفسی دیلی ابرده چه بوام
اخ چه عطری ته اری اردبیلی دیزی مونی........
زرتشت
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- نفس پسیسته (nafas pesiste): خسته شدن، نفس در رفتن
کاری بنی کو چه نفس پسیسته
kāri bəni ku če nafas pesista
زیر کار نفسش در رفت
۲- گوش و دماغ کرده (guš u damāq karde):
بریدن گوش و بینی به منظور تنبیه، بدجوری تنبیه کردن
مترادف سون کردهsun karde
تکو هردشه ای گوش و دماغ کره
taku hardəše ay guš u damāq karə
تکان بخورد (منظورکوچکترین حرکت ناجوری کند) گوش وبینی اش را می برد
۳-آولاونده (āvlāvənde): تکرار کردن
چده چه لوئه آولاونی؟
čada če lua āvlāvəni?
چقدر حرفش را تکرار می کنی؟
۴-آلاونده (ālavənde): آرام کردن
خردنی آلاونxərdani ālāvən
بچه را آرام کن
۵- درکار به (dar kār be): مشغول بودن،
دیس حلا چه در کاره؟diyas halā čə darkāra
ببین دارد چکار می کند.
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۶۸
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- آوله به رو (āvla ba ru): صورتی که اثر آبله باقی مانده است و صاف نیست.
مترادف پت خلن pətəxələn
۲- پسی آسی (pesi āsi): پاره پوره ، پاره و قطع شده، غذای نیمه سوخته
۳- پولکیه (pevlekiye):خیساندن
مترادف آولکیه (āvlekiye)
۵- شندری به جیر شندری به کفا
(šəndəri ba jir šəndəri ba kafā
(شلخته، سر و وضع نامناسب داشتن
مترادف شپلی شپاsəpli šapā، شورتیšurti)
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۶۹
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
📸ماسال، نگین سرسبز ایران
@Farsna
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱-سوخورتومه (suxurtuma žande):سقلمه ، با آرنج به کسی تذکر دادن و یا او را متوجه چیزی کردن
۲- نیمه ایز (nima iz):نیم خیز
۳- زیناره (zināra): آخرین توان
زیناره ژندهzināra žande=زیناره زمین ژنده = zināra zamin žande =آخرین توان را بکار بردن
مترادف زِ زمین ژندهze zamin žande
۴- نیمه هر ( nima har) : نیمخورده
۵- نسب نیمه (nəsbə nima): نیمه کاره
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۰
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- ولیش آو (vališ āv): آب پنیر ، آبی که بعد از پنیر درست کردن از شیر باقی می ماند
۲- کاله دو (kāla du): دوغی که بعد از کره گیری از ماست باقی می ماند
۳- کیسه دو (kisa du): کاله دو بعد از جوش دادن به کیسه دو تبدیل می شود.
۴- سج (səj): آب باقیمانده بعد از کیسه دو سازی را که از کاله دو باقی می ماند سج می گویند.
۵- ویرزیه (viraziye): آویزان بودن
ویرازنده (virazənde): آویزان کردن
آلاخاونده (ālāxāvənde): بند کردن
ام قبا مخی کو آلاخن (آلاخاون)
əm qabā mexi ku ālāxən (ālāxāvən)
این کت را به آن میخ بند کن (آویزان کن)
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۱
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- سر ژنده (sar žande): سر بریدن، سر کشی کردن
۲- سر پنوئه (sar penue): روی سر گذاشتن، سر چیزی را پوشاندن، راه خود را گرفتن و رفتن
با معنی راه خود را گرفتن و رفتن مترادف است با کلّه کوله کرده kalla kula karde
۳- سر آگته (sar ăgete): سر گونی یا کیسه ای را با دست نگهداشتن تا کسی چیزی در آن بریزد
۴- بیردن birdan اصلا، بلکل
۵- دکاره dəkāra میانسال
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۲
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- موندی آکرده (mundi ākarde): خستگی در کردن، رفع خستگی کردن
۲- موندی کرده (mundi karde): خسته شدن
۳- سرکیسه کرده (sar kisa karde): جیب کسی را خالی کردن
مترادف آچینده āčinde
ای آچیندشه ay āčindəša جیبش را خالی کرد
۴- نوشون کرده (nušun karde): علامت زدن
۵- سری قال کرده (sari qāl karde): سرگرم کردن
مترادف سری گول کرده (sari gul karde)
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۷۳
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- سر دنشته (sar danəšte): سوار شدن، از اخلاق کسی سوء استفاده کردن
مترادف دنشتهdanəšte
با معنی از اخلاق کسی سوء استفاده کردن
مترادف گازه بنی ایشمرده
gāza bəni išmarde
۲- سر آکرده (sar ākarde): سپری کردن، سر دوانیدن
۳- سراپرده دلکه (sarāparda dalake): بیاد کسی یا چیزی افتادن، متوجه شدن
۴- آوینده (āvinde): نشان دادن
مترادف آوینوئه āvinue
۵- ویدوئه (vidue): پوشاندن
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۴
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویس_ماسال۱۶۶
۱-هم سره مال(ham sara māl):
هم سن وسال
۲-ورویده ( vavida):
ول کردن -رهاکردن
۳-شرطه خاش ( šarta xāš):
استخوان جناق پرندگان که
با شکستن آن شرط می بندند
۴-گردن گیر( gardan gir):
قبول کردن کاری
۵-گردا گرد( gərdā gərd):
دور تا دور
#گردآورنده_فرنگیس_قلیزاده
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱-لوکه آکرده (luka ākarde): پوست سبز گردو را کندن
۲- بولوره ووز (bulura vuz): گردویی که پوست سبزش کنده شده است و تمیز است.
۳- پشت در پشت (pešt dar pešt): نیاکان
مترادف بنه بنجغbəna bənjəq
۴-ووز چاکنده (vuza čākənde): گردو شکستن
۵- دچوکه ووز (dačuka vuz): مغز کردو که به پوست چسبیده و به راحتی از پوست سفت جدا
نمی شود
۶- لَ لَ کیله (la la kila): نی زار
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۵۹
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱-کیسه بار (kisa bār): باری که در یک کسیه بسته بندی باشد
د کیسه بار بژن اسبی پیگه بش گیریه
də kisa bār bəžan asbi pige bəše girya
دو تا کیسه را بار بسته بندی کن برو ییلاق
۲- کینجه بار (kinja bār): باری که در کیسه محکمی بنام کینجه بسته بندی شده باشد.
کینجه باره تیی بژن لکه لکه اسبی دنش
kinja bāra teyi bəžan laka laka asbi danəš
بار کمی در کیسه بریز و بار اسب کن راه براه خودت هم سوارش شو
۳- خرجینه بار (xərjina bār): باری که در خورجین بسته بندیدمی شود.
خرجیته باری سری خردنی بنشا
xərjina bāri sari xərdani bənšā
روی بار خورجین بچه را بنشان( سوار کن)
۴- اسبه دنش (asba danəš): سوار
اسبه دنشی روویرده
asba danəši ruviyarda
سواری (سوار بر اسبی): به طرف پایین رفت
۵- اسبه داون (asba dāvən):سوار کار
اسبه داون کییا ؟
asba dāvən kiyā?
سوارکار کی بود؟
#گردآورنده_مریم_محسنی۲۷۵
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_talesh
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- بار و بارخونه (bār u bārxuna): بار، بار و مار، تمام بار
بار و بارخونه دوستشه کرا شو گیریه
bār u bārxuna žandaša kərā šu girya
بار و مارشو (تمام بارشو) بسته دارد میرود ییلاق
۲- تاچه ژنده (tā ča žande): بار بستن، بسته بندی کردن
باری تاچه بژن اسبی آوند (آبند)
bāri tāča bəžan asbi (aspi)āvend(ābend)
۳- مفرشه بار (mafraša bār): بار رختخواب و شکستنی ها
دو کیسه افقی از جنس گلیم که برای حمل رختخواب و در لابلای آن ظروف شکستنی و قیمتی جا سازی می شود که در نقل و انتقال جای امنیست
مفرشه تاچان کنه اسبس آمه وند
Mafraša bāri kana asbi āmavend
بار مفرش را بر اسب پیر نبند.
۴- اسبه بار (asba bār): باری که اندازه بستن بر یک اسب باشد
چار اسبه باری نه اومیمه
čar asba bāri na umayma
چهار اسب بار زدم آمدم.
۵- زینه اسب (zina asb):اسب زین شده
زینه اسبی دنشتا داونی
zina asbi danəštā dāvəni
سوار بر اسب زین شده اسب دوانی میکرد.
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۶
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- هی کرده (hay karde): کلمه ایست
برای راندن و دور کردن اسب
هی بکه هی بکه اسبی دور آکه
hay bəka hay bəka asbi dur āka
هی کن هی کن اسب را بران
۲- هی دکرده (hay dakarde): نهی کردن، تشر زدن
ای هی دکردشه نیشتشه شه
ay hay dakardəša niyaštəša še
بهش تشر زد و از رفتنش جلو گیری کرد
مترادف هی به دورگون دکرده hay ba durgun dakarde
۳-هی هی کرده (hay hay karde): جنب و جوش داشتن
چده هی هی کری ای جیگا بنش
čada hay hay kari i jigā bənəš
چقدر وول وول می کنی یک جا بنشین
۴-پر آکرده (per ākarde):بالا بردن
مترادف پرونته perunte
تیلیفی پر آکهtilifi per āka
آستینت را بالا بکش (بزن)
پر آبه (per ābe): بالا رفتن
مترادف کفا شه kafā še
۵- پبه (pebe): بالا بودن، بالا قرار گرفتن، ریخته شدن روی
مترادف پرییه periye
سوکله گله داری کو دا مغریب پبه
sukla gəla dāri ku dā maqrib peba
خروسه تا غروب بالای درخت بود
موچه گله داری کو پرییه
muča gəla dāri ku periya
گنجشکه بالای درخت هست
کوپی سری آو پبه
kupi sari āv peba
روی حصیر (بوریا) آب ریخت
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۷
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- داونده (dāvənde):دواندن، اسب دوانی
مشینی اسبی داونیستینه
mašini asbi davənistine
چند دقیقه پیس اسبی را می دواندند
۲-شی (ši)= شوار (šəvār)= شیار (šiyār):مانند، مثل
چه شی = شوار= شیار خلا دکه
če ši =šəvār=šiyār xalā daka
مثل او لباس بپوش
۳- ری (ri): اسهال
از مصدر ری آلکه (ri ālake): اسهالی بودن، ری آتیلّه (ri ātille )
مترادف اشکمه رفت (əškama raft)، اشکم شه əškam še
۴- پی (pi): خواست، هوس، تمایل، باید
از مصدر پیسته (piste): خواستن، تمایل داشتن، هوس کردن، مشتاق
مه پییه ای بوینم mə piya ay bəvinəm
مشتاق دیدار او را کرده ام
پی به معنی باید مترادف بی bi، وی vi است
۵- دی (di): شیر می خورد
از مصدر دیسته (diste)=دییه (diye): شیر خوردن از مادر
مونده کرا دیmunda kərā di
گوساله در حال خوردن شیر مادرش هست
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۸
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- جانه شوره (jāna šure): شنا ، آبتنی
زوئه خردنن شین رباره لاتی وندی کو جانه شوره کرین
zua xərdanen šin rəbāra lāti vəndi ku jāna šure
پسر بچه ها می رفتند در آبگیر رودخانه شنا می کردند
وند = گودال پر از آب = در بعضی نقاط رودخانه گودالی بود پر آب شبیه استخر که محل شیرجه رفتن و شنای پسر بچه ها بود.
۲- فوکال (fukāl): زیاد
ای بیگر ای فوکال ای بوکو
ay biger i fukāl ay buku
بگیرش حسابی تنبیهش کن (بزنش)
۳- فوکاله آو (fukāla àv): آب زیادی مزرعه که سر ریز می شود.
چوون بجاری فوکاله آو ته وسته
čavun bəjāri fukāla āv tə vasta
آب زیادی (سر ریز شده) مزرعه آنها برات کافیست
۴- ویج آکرده (vij ākarde): با وجب اندازه گرفتن،
مترادف ویجه کرده vija karde
ویجه نه واد بیگهvija na vād bige
با وجب اندازه بگیر
۵- ویج کرده (vij karde) : ازدحام، وجب به وجب جمعیت بودن
عروسو کو خلک ویج کریarusu ku xalk vij kari
عروسی خیلی شلوغ (پر ازدحام) بود
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۷۹
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال
۱- زم ویگته (zəm vigete): ماتم گرفتن
۲- نیمه آکر (nima ākar): نیمه باز
۳- اوست امانت (ustə amānt): سالم و دست نخورده
۴- گر(gar) = گه (ga):دهان
۵- لوپس (lupas): از کمر تا زانو
لوپس به جیر (lupas ba jir): نیم تنه پایین
#گردآورنده_مریم_محسنی ۲۸۰
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۱۶۷
۱-کش دکرده (kaš dakarde):
دربغل گرفتن
۲-زواله ( zəvāla ): گرمای
شدید آفتاب وقت ظهر
۳-دقه جر ( deqa jar):
دق مرگ شدن
۴-دساکول ژنده (dasākul žande): با
آرنج دست دیگران راکنار
زدن
۵-دس بازار آگته (dasə bāzār āgete): مسخره کردن
#گرد_آورنده_فرنگیس_قلیزاده
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
چرا آسمونی کو ساره دَخته
چمه سسی دیله ناره دَخته
الکی قوشه ژندمه،نزونیم
اشته پشتی مینه داره دَخته
#فرزانه_قربانی
چرا ستاره در آسمان پنهان شده است
چرا ناله در صدای من پنهان است
بی خودی خوشه زدم (مثل برنج)نمی دانستم
پشت سرت داس(داره: ابزاری برای بریدن برنج )پنهان شده
https://t.me/asheghanehayyekzan
اِی آدمی شَه حکیمینه واتشَه:
خَوَرداری که فولون کسی
چَده اشته پَسَله واته؟
حکیمی واته:
اَی گونله ای مرا ویداشته
که من نِپِرمَه،
ته چیرا اَی پیگته چمه دیلی
کو ویژندره؟
پسله واته:پشت سر گویی
ویژندره:فروکردی
#فرنگیس_قلیزاده
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۱۶۸
۱-چنگ پا ژنده ( čəngə pa žande):
چنگ وپازدن
اسبه کره چنگ پا ژنده نه ایشته
asba kəra čəngə pa žande na išta
کره اسب باچنگ پازنان بلند
شد
۲-دخسینده ( daxsinde):
درآب خیس کردن
باکله آودخسین دا دولکی
bākle āv daxsin dā davleki
باقلا را درآب خیس کن تا
نرم شود
۳-دولکیه(davlekiye): آب راجذب
کردن ونرم شدن
آولکیهāvlekiye):نرم شدن
۴-درسته (dərəsta): تمامی
-همگی
همته (hamte): تمامی-
همگی
ام کیتاون درسته چمه شنینه
əm kitāven dərəsta čəməšənina
این کتابها همگی مال من
هستند
۵-آبرده (ābərde): بریدن
از رو، تکه کردن
ای آبرلوایه مایی پلا سر بنه
i ābər lavāya māyi pəlā sar bəna
یک تکه ماهی دودی روی
پلو بگذار
#گردآورنده_فرنگیس_قلیزاده
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۲۸۱
۱- خره زرنا (xara zərnā): عرعر خر
۲- اسبه لاو (əsba lāv): عوعوی سگ
۳- شاله زوزه (šāla zuza):فریاد شغال، زوزه شغال
۴- موشه جیسکه (muša jiskə): صدای موش
جیسکه جیسکهjiskə jiskə
۵- ماره فوزه (māra fuza): سوت مار
فوزه = سوت
#گردآورنده_مریم_محسنی
#توجه: این واژه ها فقط بعد از ویرایش و انتشار در "کانال واجه واج" قابل استناد است.
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
#زبان_تالشی_گویش_ماسال۱۶۹
۱-ونجوئه ( vanjua):
خمیازه
۲-پاورنده پا (pāvəranda pā):
پابرهنه
۳-اکلاون ( āklāvən):
تکرارکردن حرف
دیگران
۴-آبرده (ābarde):
صاحب شدن- تصاحب
کردن
۵- آورازه ( āvrāze):
برازنده بودن
#گردآورنده_فرنگیس_قلیزاده
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
ماسالی ویشه زاری نه خرشن
تالشی کوله باری نه خرشن
چمه پره سری را چه گذشته
کرا ای ویسا داری نه خرشن
فومنی کولچه شون بوکو ویگته
ماسوله چمی شون سوکو ویگته
بشه الیان حسن خانی دخونه
سسی شون چمه کوکو کو ویگته
نه مسه قله روخونه برمه
اخه خیلی پریشونه برمه
روکته سیا مزگی را دفرسه
یره لوکه دیلش خونه برمه
کرا پله پله شفتی خرشن
چته هر روز کرا نفتی خرشن
خدایا چبی کردن داد بیداد
چمه هم امد و رفتی خرشن
دیلم شاندمینی بی کسی را سی
پونلی اخره نفسی را سی
اسالیم خیلی وخته خونه بوکه
چه دارون زم اکرده دسی را سی
کرا ماسالی بندی نه خرشن
هته پست و بلندی نه خرشن
چمه تالشه برا داد و بی داد
همه جیگا کو مندینه خرشن.....
زرتشت