محمدرضا فدائی:
محمدرضا فدایی ( مولوم )

چومبه = chombah = زایده ی باریکی چوبین که میوه را به شاخه وصل میکند .
چوپره = choprah = مقدار ناچیزی از هر چیزی که با نوک انگشتان یکدست گرفته شود .
چوچول یا چلچل = مارمولک
چاف = آب دهان
چولافت = cholaft = زمین نرم و آبکی و چسبناک
چوملیز = ویشگون یا نیشگون
چو چو = پستانک
چوتاش = چوب تراش
چف = chf = باد کرده ، آماس کرده ، به سر آمده .
چکله = cheklah = محل تاشدگی زانوان پاها = مقابل زانو
چکله = chaklah = وسیله ای برای حمل بار که معمولا جعبه ای به شکل مکعب مربع و یا مکعب مستطیل است که بر روی دو چوب موازی گذاشته میشود و یک طرفش باز است و بوسیله ی دو نفر حمل میشود و هر یک در دو طرف پس و پیش هم با گرفتن دو سر چوبها بار را حمل و به مقصد می رسانند و اگر چنین وسیله ای دارای ابعاد به صورت جعبه نباشد و فقط به شکل چند تکه تخته ی بهم چسبیده باشد و بر روی چوبهای موازی برای حمل بار های نا قابل مثل گل و لای باشد به آن زمبه zambeh گفته میشود .
چکیله انگوشته = انگشت کوچک
چرش =chrash = تراوش مایع از هر جا و یا هر چیز چرکین از بدن .
چپراز = محل گذاشتن وسایل و ظروف در کلبه های ییلاقی بر روی تخته ای که بطور افقی به یکی از دیوار ها نصب شده است یا در بیرون و یا در داخل کلبه که معمولا نزدیک و یا در دسترس کدبانوی خانه است .
چپ چپ = پچ پچ
چپ چپه = پچ پچه
چکیل = chakil لت و پار = پر و بال شکسته و مضمحل .
چپور = chapor = استخوانهای دنده و ترقوه .
چیلیک = چینه دان مرغ
چلیک = chalik = ظرف حلبی که در آن نفت و یا چیزهایی از این قبیل می ریزند .
چپر = chapar = محلی برای خشک کردن شالی و آماده کردن و بردن آن به کارخانه ی برنجکوبی . محل و جایی به شکل بالکن در قسمت فوقانی اتاقهای دودی خانه های قدیمی روستاییان .
چرخ یا ژه چرخ = ظرفی بافته شده از کاه که معمولا برای نگهداری بذر برنج است و پس از انباشت در قسمتی از خانه آویزان میشود تا از دسترس حشرات موذی مثل موش دور باشد .
چیری = ظرفی مسی برای آب و شیر
چنچو یا چانچو مشتق از گیلکی و آن چوبی که به دو سرش دو عدد زنبیل می آویزند و وسطش را به یک و یا هر دو دوش برای حمل بار قرار میدهند .
چار پا دار = چاروادار = راهنما و راهبر چهار پا .
چل گوش چمنی = موجود افسانه ای که اهالی گسکرات معتقدند مناره ی روستای مناره بازار در بین راه طاهرگوراب و گوراب زرمیخ را او بنا نهاده است در حالی که هم اکنون به کمک باستانشناسی پی برده اند که این بنا و بناهای قلعه رود خان فومن و مجموعه ی پلها و سازه های خشتی و آجری مرتبط به آنها در عهد سلجوقیان بوده است .
چیل = پوسته ی تخم مرغ .
چیکیل = چوبی که بر اثر سوختن به شکل زغال در آید و چنانچه همه جای آن سرخ و آتشین شود به آن زونگول zongol میگویند .
چاشته =chashtah = صبحانه و یا غذای میان وعده .
چنس =chenes = کنس و خسیس و دست در جیب ، همچنین نجس و کثیف و چرک آلود .
چخره =chkhrah = راه باریکه ای که از میان برف وا شود .
چچمه = چیچمه = وسیله ای به فرم تابوت .
چنگر = چنگ زدن و نیز پرنده ای دریایی که استخوانهای ریز و تیز و برنده ای دارد .
چوتار = چیتار = بستن هر دو دست و یا یکدست و یک پای حیوان برای کنترل و مهار آن و منع آن از پریدن و دویدن .

با سلام و احترام و آرزوی موفقیت برای یاران گروه و یاد آوری این نکته که مطالب فوق به لهجه ی شرق ماسال ارائه گردیده است .
@vajenameh_taleshi

ارادتمند محمدرضا فدایی ( مولوم )