واجه واج(واژه نامه تالشی):
[۷/۲۹،‏ ۱۴:۱۴] #سعید_بشری_ماسال: شِر°تِه پِرتیه کار: کاری که بدون دقت و بی کیفیت انجام شده.
شرته پرتیه غذاییش تنتنده پَتشه ،نوشه چوون جولو.
[۷/۲۹،‏ ۱۵:۴۶] #علیرضا_پناهی_عنبران: درود
لٚرتَه پٚرتَه lərta pərta:جان به لب رسیدن از دست طرف
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۲۹،‏ ۱۵:۵۱] #شهریار_پور_محمد: ا^سبه چی

غذایی که برای سگ آماده می کنند
این غذا هم جداگانه پخته می شود و هم از مخلوط غذاهای پس مانده سفره بدست می آید

ا^سبه چی مناسب برای خوردن آدمها نیست

در گفتگو های عامیانه تالش به غذاهایی که ظاهر نا مناسبی دارند و خوردنش حس خوبی ندارد به کنایه ا^سبه چی گفته می شود
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۰۲] #شهریار_پور_محمد: ا^سبه رو/ا^سبه دیم:
بی حیا و پر رو

ا^سبه چی:
غذای سگ
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۰۵] #علیرضا_پناهی_عنبران: درود
سٚپَه دیم səpa dim:سگ صفت
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۰۹] #مریم_محسنی_ماسال: زبان تالشی گویش ماسال
۱- شرته پرته šərta pərta : شلخته، نا مرتب
۲- لرته پرته lərta pərta : غذای خیلی نرم و وارفته
۳- لرته lərta : غذای نرم، ژله، لرزانک
۴- شیله پلا šilla pəlā : پلوی نرم
۵- پدوئه pedue : جدا شدن پلو از دیگ، قالب کردن، بار کردن
گرد آورنده مریم محسنی ۶۸۹
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۰۹] #زلیخا_صبا_ماسال: چه دسی پته اسپه پیشی بنی نی هره
یعنی دستپختش را جلوی سگ بگذاری نمی خورد
چه زندگی اسپه زندگییه
یعنی زندگی سگی دارد
اسپه صب اشتن جا اشتن دومی نه دروفو
یعنی سگ صبح جایش را با دمش جارو می زند
ای لِس چه سره ای لس اسپه سر
یعنی یک چوب سر آن است یک چوب سر سگ
اسپه اشتن سرا کو زور داره
یعنی سگ در حیاط خودش زور گو است
اینها همه کنایهایی در باره سگی است که برای انسان آورده می شود
زلیخا صبا. ماسال
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۱۲] #مریم_محسنی_ماسال: تالشی گویش ماسال
۱- رو ru : رو ، غذای سگ
۲- اسبه رو əsba ru: روی سگ، سگ رو، پررو، غذای سگ
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۱۴] #علیرضا_پناهی_عنبران: درود
لٚرتیئِه lərtie:له شدن
لٚرتووونِه lərtuvune:له کردن
لٚرتووونیئِه lərtuvunie هم هست یا ما بین ایناست یا معنیش با له کردن یکیست
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۱۶] #شهریار_پور_محمد: اسبه اسبه گته
دلازه کری را روز آبه

سگها بجان هم افتادند
گدا خوشبحالش شد
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۲۰] #زلیخا_صبا_ماسال: اسپه ترسه عیب نییه
یعنی از سگ ترسیدن عیب نیست
پیله دریا اسپه دلیشته نه نجسد نا آبو
یعنی دریای بزرگ با لیس زدن سگ نجس نمی شود
زلیخا صبا ماسال
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۲۴] #شهریار_پور_محمد: اسبه روز :

زندگی سگانه و نابود شده
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۲۸] #زلیخا_صبا_ماسال: اسپه دومی شون هف سال قالب دَوَسته آکردشونه ویندشونه هنی پشه
یعنی دم سگ را هفت سال قالب گرفتند. وقتی باز کردند دیدند کج است این را برای کسانی می آورند که اخلاق بدشان هر گز تغییر نمی کند
زلیخا صبا ماسال
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۴۶] #منصور_بلوری_گشت: زرده اسپه شالی برایه

سگ زرد برادر شغال است

درمورد دشمن موذیانه بین افراد ورنگ پذیری آدمها گفته می شود
🦮🦮
منصوربلوری_ گلگشت
[۷/۲۹،‏ ۱۶:۵۸] #کوهزاد: دوروت

خوراک سگ گله . اسپه روزی

اسپه لاو کره . کسیکه حرفش خریدار ندارد

اسپه شیوار ویسَره .. چون سگ به آدم میپرد

چمن سرا اسپه نیه . چون سگ سرایم نیست

و....

البته اینها هیچ کدام از زیبایی و وفاداری و ارزش سگ نمی کاهد

اصطلاحات است که بکار برده میشود

سگها هم چون انسانها خوب وبد دارند
[۷/۲۹،‏ ۱۷:۱۵] #منصور_بلوری_گشت: نیمه گرَ اسپه: 🐕 سگی که جرات حمله کردن ندارد

اسپه روزی: غذا سگ چوپان که شامل نیم دانه ای از برنج نامرغوب است

ینک اسپه روزی پِ ییره: کنایه این است زنش غذای خوبی نپخته است!!!!

اسپه کته: سگ توله، بچه سگ

اسپه،اسپه گر، گدیه کری را روز آبو:
سگ ها به هم می پرند، گدا به نونش
می رسد، یعنی کاری با او ندارند،

اسپه لاو کر: سگ عوعو می کند، حکایت ازحرف بیهوده است

منصوربلوری _ گلگشت(گشت،اژدغاجو وکردمحله)

#سعید_بشری_ماسال :

دِله : سگ ماده
فالَه اِسپه: سگ ماده آماده جفت‌گیری
نونه گِره اِسپه: سگی که بدون سر و صدا از پشت به انسان انسان حمله می‌کند.

بنَما گا :bənama ga چَن مونده كرَهَ گا

گویش_تالشی_ماسال
چکله: čakala
چَکَله وسیله ای چوبی برای حمل گل، خاک و ....
#حسین_زاغی_ماسال

[۷/۲۹،‏ ۱۶:۵۰] #علیرضا_پناهی_عنبران:
چَکَلَه
تالشی/نمین_عنبران

[۷/۲۹،‏ ۱۶:۵۶] #منصور_بلوری_گشت:
چکلت:caklat: وسیله ی چوبی دسته
دار برحمل خاک وکل وسنگ فله ای
هنگام کار
گشت. بلوری
[۷/۲۹،‏ ۱۷:۲۲] #مریم_محسنی_ماسال:
چکله čəkəla : چمباته
چکله نشته čəkĕla nəšte : چمباتمه زدن
چَکَلَه čakala : وسیله ای در بنایی و حمل و نقل وسایل به جای فرغون امروزی

چیلِم=کرکس/دوستی_خوشابر

#سارا_روحانی_رضوانشهر :
چیلیم čiylim / کرکس

#وحید_علیپور_شفت :

آوَهَ گونى :avá gooni
بيمارى ورم پستان
تالشى لهجه شفت

#حسین_زاغی_ماسال:
[۷/۲۹،‏ ۱۸:۳۹] #حسین_زاغی_ماسال:
*ور پنده موچ*
باید این باشه
[۷/۲۹،‏ ۱۸:۴۵] #وحید_علیپور_شفت:
ايسپى پر :شفت
[۷/۲۹،‏ ۱۸:۴۸] #اسماعیل_دوستی_خوشابر:
ما به این میگیم (گَندِمَه هَرو )فکر کنم
#بهنام_ن_ماسال:
وره موچ
این پرنده وقتی در ارتفاعات برف می بارد به مناطق جلگه ای می آید

وَرَه بِرَ موچ=زنبور خوار/زمانی که بیرون میاد یعنی زمان چیدن پشم بره ها فرا رسیده.../دوستی_خوشابر

[۷/۳۰،‏ ۱۶:۴۲] #زلیخا_صبا_ماسال:
خدا چارواداری راه دار مکره Xədačarvădăriradărmākrə
خدا هیچ چار وادار ی را راه دار نکند : این مثل را برای کسانی می اورند که که اول در کاری خودشان از دست کار گزارانش در ستم بودند وبعد عهده دار همان منصب شدند وهمان ستم هارا بر دیگران روا داشتند

بری بنی واش بو آژره یه :Bāri bəni văšbùăžaiā
علف زیر در لگد مالی شده :کنایه است به کسانی که کسان وخویشان خود راقبول ندارند وبیگانه پرست هستند

گا کوله تا گا بوبو چه صائبی دیل او آبو :Găkulā tă gă bubù če săeidil ăvăbu
گوساله تا گاوشود دل صاحبش اب می شود
این مثل را وقتی می اورند که برسانند وبگویند زحمت ومرارات وتربیت از کوچکی تا بزرگ شوند بسیار است وساده نیست
زلیخاصبا ماسال
[۷/۳۰،‏ ۱۶:۴۳] #انوش_نازیابی_فومن:
اشتن چمی نیم ایزگره ویچیندشه
یا شالی مر دمان. ژندشه
(موش مردگی زدن)
از کنایات تالشی

[۷/۳۰،‏ ۱۶:۴۳] #حجت_دامن_کش_سیاهمزگی:
سلام و درود
*چه دَن شته بو ده* : دهنش بوی شیر میده ، کم سن و سال و کم تجربه ست
*چه گردن خو کلفتیه* :
گردنش به کلفتی گردن خوک است ؛ قوی هیکل و زورمند ولی بی غیرت و بی تعصب
[۷/۳۰،‏ ۱۸:۰۶] #سعید_بشری_ماسال:

۱.نَره داری انجیل بِه: یعنی همه از کسی سواستفاده کنند.
از دِه بیمه نره داری انجیل ،همه مِکو توقع دارن!
۲.آوی فو دکره هَره: خیلی مبادی آداب هست.
۳.همه را باز خونو اَمه را کوره قوقو:
کاربرد در موقعی که یک شخص کم اهمیت از نظر ما از ما انتقاد می‌کند .
گویش ماسالی

#ضرب_المثل

[۷/۳۰،‏ ۱۸:۲۷] #بهنام_ن_ماسال: ۱_چمن گازه بنی ایشمارده شه:
تعداد و بیخ و بن دندان های من را شمرده
کنایه از اینکه به کسی انقدر رو دادم که با شناخت از خصوصیات و اخلاقیات من در حال سو استفاده و سود جویی از من است

۲_چه ننه/دده مرده نییه:
مادرش نمرده است ک...

کنایه از کسی که انتظار انجام کار از ایشان بعید است و انجام نخواهد داد و مخاطب انجام این امر رو از ایشان غیر محتمل می داند

۳_چمن دده/ننه مرده نیه
پدرم/مادرم نمرده که

کنایه از اینکه عرضه دارم و از پس این امر بر خواهم آمد
[۷/۳۰،‏ ۱۸:۴۵] #سارا_روحانی_رضوانشهر: چَی گَ^ شتَه بو بدایَه
دهنش بوی شیر می دهد
یعنی کوچک و کم سن و سال می‌باشد

۲_ بَرجَه بنیِ واش بواَژرَه^
علف کنار پنجره لکد مالی شده است
یعنی کسانی که افراد نزدیک خودشان را قبول ندارند

۳_اسبه اسبه گته دوزگری را روز آبه
سگ ها همدیگر را گرفتند .. برای گدا خوب شد
یعنی از دشمنی دو نفر ... سوءاستفاده کردن

۴_چی وینی بیگری چی نفس بَرَش
اگر بینی اش را بگیری ..نفسش می‌رود
کنایه از نحیف و لاغر بودن طرف می‌باشد
۵_چی گوش خل نی
گوشش سوراخ نیست
به کسی گفته می‌شود که حرف دیگران برایش تاثیری ندارد و حرف فقط حرف خودش

۶_چی گردن خو گردنی بمندی
یعنی گردنش همانند خوک کلفت و فربه است
کنایه از آدم تنبل و بیکار

سارا روحانی گویش رضوانشهر
[۷/۳۰،‏ ۱۸:۵۵] #علیرضا_پناهی_عنبران: ۱.بٚزَخچَه هٚمبَه وٚرَش گَتَه
(Bəzaxča həmba vəraš gata)
هیچی سرجاش نیست بزرگی کوچیکی از بین رفته،کنایه از بی احترامی
توضیحات
همبه /کوزه ای بزرگ برای نگه داری آب
بزخچه/ کوزه ای کوچک برای مصرف آب
ورش:جاشو
گته/گرفته
زبان تالشی/نمین_عنبران

[۷/۳۰،‏ ۱۹:۲۵] #عاشوری_شولم_فومن:
۱- چمه گالیش چِه پا را پیلَه
کفش من برای پایش بزرگ است
یعنی در حد و اندازه من نیست

۲- کرا کون و پَستَکِه لَ لَه ژَنه
دارد نی را سر وته می زند
یعنی کار را دارد برعکس انجام می دهد ( وارد به کار نیست)
۳- چه فانوسی کونَه خلَه شَه نته خروشی نَه دعواش گته .
ته فانوسش سوراخ است رفته با فروشنده نفت دعوا گرفت ( که چرا به من نفت کم فروختی)
کسی که اشکال از خودش است اما دیگران را مقصر می داند

تالش فومن ( شولم)
#شیرمحمدعاشوری
[۷/۳۰،‏ ۱۹:۲۶] #مریم_محسنی_ماسال:
زبان تالشی گویش ماسال
۱- دوروئه وا که سیسته هیکسی باور نکرده
durua vā ka sista hikasi bāvar nekarda
خانه دروغگو سوخت کسی باور نکرد
معادل چوپان دروغگو
۲- دده دوئه ژن شیرن نی ژنی بی اشته را ببره دا ای را شیرن بوبو
dada dua žen širən ni ženi bi əšta rā bəbarə dā ay rā širən bubu
زنی که پدر انتخاب می کنند شیرین و مورد پسند نیست ، زن را باید خودش انتخاب کند تا شیرین و‌ مورد پسند باشد
بی ارزش دانستن چیزی که به راحتی به دست آمده باشد.
۳- دزدون سرکردیما ، اسه د مه دزدی نبرن وان چه پا صتا کرده
dəzdun sarkardaymā , əsa de mə dəzdi nebarən, vān əštə pā sətā karə
رییس دزدها بودم ، الان مرا به دزدی نمی برند ، میگویند پاهایش صدا دارد یعنی کنترل پاهایش را ندارد و بر زمین می کشاند
کسی را که از عزت انداخته بدانند و شجاعت و بی باکیش را از یاد برده باشند .
۴- دار وا آسون چمه حریف نی ، چمه تن مه دبره
dār vā āsun mə harif ni čəma tan mə dabərə
درخت می گوید آهن نمیتواند مرا ببرد ، فامیل من مرا می برد.
غریبه با ما کار ندارد ضربه را فامیل می زند
۵- دار مرا کاره رز پشو
dār mərā kāra raz pešu
درختم کجا بود تا درخت انگور از آن بالا برود
در مقابل درخواست و پیشنهاد نا معقول گفته می شود .
گرد آورنده مریم محسنی ۶۹۰
و_ن
🌺کانال واجه واج🌺
@vajenameh_taleshi

#ضرب_المثل

۱.گٚردٚم دَروستِه اٚشتان سَه کۊنَه شالو ماندیم
(Gərdəm dəruste əštān sa küna šālu māndim)
کنایه از کسانی که خودشان را فدای دوستان و جامع می کنند در حالی که خودشان غرق مشکلات شخصی خود هستند
ترجمه
همه را آراستم(بزک)کردم و خودم بی شلوار ماندم
زبان تالشی/نمین_عنبران
#ضرب_المثل

[۷/۳۰،‏ ۲۰:۰۵] #حسین_زاغی_ماسال: *زبان_تالشی_گویش_ماسال*

1- *لالَه كوكو مونُـو* :
Lāla kōkō mōnō
مانند فاخته‎ي لال شده است.
از یک فصل و زمانی به بعد ،فاخته دیگر آواز نمخواند،کنایه از این است،طرف عهد کرده راجع اون اتفاق یا موضوع سخنی نگوید.
-----------------------
2- *بُولي بي روكي كو پيچ دوئِه*:
Boli bi rōki kō pič dōa.
بول حلقه ای(طناب مانند) ،که از سر شاخه های تر و قابل انعطاف درختان را پیچانده ،درست می کنند.
کنایه از آن است،که تربیت و آموزش باید در زمان کودکی و نو نهالی اتفاق بیافتد.
-----------------------
3- *أوَختي إريا وُ سُوئَـه ليو، ألان گَرمَه وايَـه وُ پوستَـه ليو*:
A vaxti eriyā O sōa liv, alān garma vāya O pōsta liv.
آن وقت­، زمانِ توت­ فرنگي بود و زمان شادابي و وفور گُلپَر، الآن، زمانِ خزان است و باد گرم.
کنایه از آن است،که زمانی وفور نعمت بود ،اوضاع بر وقف مراد،الان دوران نداری و سختی و ریاضت کشیدن..
------------------------
4- *خدا خَری شناسه ای شاخ نده*:
Kəda xari šənasa ai šax nəda
خدا خر را می شناسه،که بهش شاخ نداده
کنایه از آن است،که خدا به اندازه ظرفیت و دانایی افراد ،و در راه درست بکار بردن داشته ها به آدم ها امکانات اعطاء می کند
-------------------------
5- *سیا اِسبَه گَفی نَه وارش نه بو*:
Siya espa gaming na vareš nebo
به حرف سگ سیاه باران نمی آید.
معنا این است،که خداوند ،به دعا و نیایش و خواسته های ناحق و افراد غیر موجه ،اعتنابی نمی کند.
------------------------
6- *راستَه گَف همیشَه تِله* : َ
Rasta gaf hamiša tela
حرف حق همیشه تلخ است.
کنایه این که،گفتن حرف حق و درست،برای شنونده مقصر تلخ و ناراحت کننده است.
-------------------------
7- *چِه زورفَخَت اَمَه رَسه*
Ča Zur faqt ama arasa
زور او فقط به ما می رسد
کنایه از وقتی کسی که حریف دیگران نمی شوند عقده خودرا به ناحق سر افراد ضعیف تر از خود پیاده می کنند .
#حسین_زاغی_ماسال
@vajenameh_taleshi
[۷/۳۰،‏ ۲۰:۰۶] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال: ۱: آموختَه‌ بازی کیجَه‌یَه
Āmuxta bāzi kija-ya
جوجه‌ی باز آموزش‌دیده‌ایست (شاید هم آموخته‌باز به تنهایی خودش معنی بده، دوستان اگه مطلع هستند لطفا بگن)
کنایه از زبل بودن

۲: دَه مَن گو نَه قَلیَه‌نار نییَرٚه
Da man gu na qalyanār niyarə
با ده من ... صبحانه نمی‌خوره
کنایه از فیس و افاده‌ای بودن

۳: فٚتٚرَ مایِ پاییز دٚرِه کٚرا اٚم کاری مٚه را کَرٚه
Fətəra mā-ye pāyiz dəre kərā əm kāri mə rā karə!
هنگام ماه ازگیل پاییزی قراره این کار رو برام انجام بده
کنایه از دیر و یا بدموقع انجام دادن کاری (که قرار بوده انجام بشه)

۴: مٚزری مَژَن، مٚزر اٚشتَن اٚشتَن ژَنٚه!
Məzri mažan, məzr əštan əštan žanə!
(بچه) شیطون رو نزن، شیطون خودش خودش رو می‌ژنه!

#مثل #کنایه #اصطلاح
[۷/۳۰،‏ ۲۰:۵۹] #حجت_دامن_کش_سیاهمزگی: 🙏🏻
_ *دَری سَری واش بو آژَیَه/بَری سَری واش بو آژَیَه*: علف جلوی در لگد خورده است( بوآژَه به علفی میگویند که لگدمال شده و حیوان پس از بوییدنش ،آن را نمیخورد)
کنایه
_*آوی فی دَکر خنج* : آب را فوت میکند و بعد مینوشد
حساسیت و دقت بیش از حد، بیش از حد مبادی آداب بودن(مینوشد : خنجxənj)
[۷/۳۰،‏ ۲۱:۰۲] #حجت_دامن_کش_سیاهمزگی: _ *خَری حریف نیه پالونی کوفو* : حریف خر نیست و پالان را کتک میزند
یعنی حریف مقصر اصلی نیست و فرد بی گناه و تقصیر رو مورد ملامت قرار میدهد
_*چِئی اَسبی سوار آبه پیاده آبِیه* : سوار اسب او شدن مانند پیاده رفتن است
یعنی نمیشود به او تکیه و اعتناد کرد

*_وَرگه جگَر هَردَشه* : جگر گرگ را خور ه است
یعنی انسان نترس و شجاعی است
_*مگه سیه کو دَره اومَیرَه* : مگر از کوه سوخته آمده ای
به کسی میگویند که ولع خوردن و نوشیدن شدید داشته و تند تند غذا میخورد و مینوشد


#ضرب_المثل

[۷/۳۰،‏ ۲۱:۳۷] #منصور_بلوری_گشت: با درود
چیستان تالشی
ام چ؟
۱_ای کیجی کیجی، دْ کیجی کیجی
ای کلشکنه هیزار تاکیجی

آن چیست که یکدونه جوجه، دوتا جوجه، یک مرغ کُرج و هزار تا جوجه

کنایه از آسمان و ستارگان است

۲_ چیز هشمی ویندمه، دشتی کو
چه سری دبرین، دواره زنده آبی

عجایب چیزکی دیدم دراین دشت
سرش را می بریدند زنده می گشت
کنایه از بریدن علف است!!!

بلوری_ گلگشت_ شهرری
[۷/۳۰،‏ ۲۱:۴۲] #منصور_بلوری_گشت: با درود

۱_گرمه پله اَ سوته،سرده پله فو دکر
پلوی گرم سوزاندش، از ترس پلوی سرد را باد میدمد،
کنایه از فردی بسیار ترسیده باشد

۲_امه چ که: سیاپوچو دار پریه
آن چیست که: گربه ی سیاه روی درخت است،
جواب: خوشه ی انگورسیاه
[۷/۳۰،‏ ۲۱:۵۳] #سارا_روحانی_رضوانشهر: سارا روحانی

گردی را بلبل بَخَندی ..چمه را کورقو
برای همه بلبل می‌خوانَد برای ما جغد

کنایه از بد شانسیت که گریبانگیر
ماست

ام چیچیَه ...
اییا وَنگ بَکردی، خراکا ( خلخال ) جنگ
معنی : تفنگ

#ضرب_المثل

#گرد_آورنده_سارا_روحانی

ضرب المثل های #تالشی

گردی را بل^بل بَخَندی چمه را کورقو
gərdi rā bəlbəl baxandi čamarā kuraqu
برای همه بلبل می‌خوانَد برای ما جغد !!
کنایه از این است که همه خوش شانس هستند و ما کم شانس !!

مَویندَه دا اَویندَه آرَب هف سال قَتی ببی
Mavinda dā avında ārab hf sāl qati ārab
ندیده تا دیده شود هفت سال قحطی می‌شود
کنایه از آدم های ندید بدید و تازه به دوران رسیده است.. که هرگز سیرمونی ندارند و این امر باعث قحطی و تنگدستی مردم خواهد شد

۳_بَرجَه بنی واش بُواَژرَه^
Barja bəni vāš buažara
علف کنار پنجره توسط حیوانات لکد مالی شده است
کنایه از اینکه افرادی هستند که نزدیکان خودشان را قبول ندارند و بیگانه پرست هستند و این حالت بیشتر در مورد ازدواج کاربر دارد

۴_اسبَه اسبَه گته دَوزکری را روز آبَه
əsba əsba gata davzakari rä ruz äba
سک ،سگ را گرفت برای گدا خوب شد
کنایه از دشمنی و دعوا گرفتن دو نفر می‌باشد که بعضی ها از این دشمنی سوءاستفاده می‌کنند و باعث پیروزی آنها خواهد شد

۵_چَی گ^ شته بو بدایَه
čay ga šəta bu badäya
دهنش بوی شیر می‌دهد
یعنی اینکه کوچک و کم سن و سال است

۶_چَی وینی بیگری چی نَفَس بَرش
čay vini bigəriy čay nafas baraš
اگر بینی اش را بگیری نفس می‌رود
کنایه از زیادی نحیف و لاغر بودن طرف است

۷_چَی گوش خل نی
čay guš xəl ni
گوشش سوراخ نیست
کنایه از اینکه به افرادی گفته می‌شود که حرف دیگران برای آنها تاثیر و ارزشی ندارد و فقط حرف خودشان ملاک و مهم است

۸_چَی گردن خُو گردنی بمندی
گردنش همانند خوک فربه و کلفت است
کنایه از آدم گردن کلفت تنبل و بیکار

#تالشی_رضوانشهر_سارا_روحانی

مه را خر کاره که خراوه ویتسهِ :Mərăxər kăra kə xārăvā vitasə:
برای من ابر کجا بود که ویرانه را بپوشاند
برداشت این مثل برای عزیزانش می اورند برای من فرزند یا یار یا فامیل کجا بود که ان را برای وفدای دیگران بکنم

موینده تا وینده بو هف سال قطعی بو :Mavindā tă vindābu hfsălghātibu:
ندیده تا دیده می شود هفت سال قطعی می شود
کنایه از آدم های ندید بدید است که سیرایی ندارند و تا چشم ودلشان سیر شود سالها طول می کشد این است که جامعه اگر گر فتار این آدمها ی سیر ی ناپذیر شود به قطعی و تنگی گرفتار می شود
زلیخا صبا

[۷/۳۱،‏ ۱۶:۰۸] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: مثلا ما یه رسم از قدیم داریم مونده که همون کوچاکوچ هم میگیم بهش
موقع سفر به از آجور(قشلاق)به گیریَه(ییلاق) حتما باید کوچَه پِلا میپختن (که اکثرا فسنجون و مرغ محلی بود)و در بین اهالی و همسایه ها تقسیم میکردن و وقتی به ییلاق رسیدند آنجا هم غذا میپختند و به اهالی ای که قبل اونها اومده بودند غذا میدادند و خود نیز میخوردند...و در این قسمت غذا اکثرا(از برنج یک گوسفند چاق و چله از دام خود سرمیزند)و تا ساعتها شادی میکردند....
اما بالعکس نداشتیم یعنی از ییلاق به قشلاق نداشتیم این رسم رو چون معتقد بودند وقتی مهر ومحبت در کوچ به ییلاقات زیاد بشه سرما زودتر میره و دوباره فصل کوچ به ییلاق شروع میشه و....)
به نوعی کوچ به آجور را زیاد خوشحال کننده تلقی نمیکردند و دوست داشتند هوا همیشه گرم و ییلاقی باشه

#رسومات

رمج :Rəməj:نوعی گیا دارویی

#زلیخا_صبا_ماسال:
رمجه لیو (برگ) ا ین گیا ه را روی تاول های چرکی در گذشته می گذاشتند تا سر باز کند

2دودومه :Doudouma:حشره ای که دو دم داردوبیشتر درییلاق در جاهای نمناک و تاریک هست می گفتند ممکن است در شب وارد گوش شود

3 دور دی :Durdi:
اختلاف و آشفتگی
خدا مگزری اه کسی که مردمی مینی دور دی درنه
4
دمجه :Damja:زیر پا گذاشتن حریم و حرمت دیگرا ن
چده بضیئن امه دمجه کرن
5
خومبور:Xumbur: خزه
داری جانی سوزه خومبوره کرده

زلیخا صبا ماسال

#رسومات

#شهریار_پور_محمد :
برخی از واژه های آیین ازدواج و عروسی تالشان(ایل خاشه بر _ تالشلا/رضوانشهر) :
د^ل پیسته: خاطر خواه
ژنه خازی : خواستگاری
ها ویگته : موافقت گرفتن از خانواده عروس
قرارداد نویسی : جلسه قرارداد دو خانواده
شیرنی خوران : مراسم عقد در منزل عروس
رخت پچیه : خرید لباس برای عروس از طرف داماد و خانواده اش
پاکیت نویسی : جلسه نوشتن کارت دعوت از مهمانان
ب^رز و بره : مواد غذایی اهدایی قبل از مراسم عروسی از طرف خانواده داماد به خانواده عروس
ب^رز آویسی : مراسم پاک کردن برنج عروسی _ یک هفته قبل از مراسم عروسی
لافنده سری : انعامی که قبل از عروسی با تحویل گوسفند اهدایی داماد از خانواده عروس گرفته میشد
یاله عروسی : مراسم اصلی عروسی
خنه بندون : مراسم حنا بندان
د^رنگه چای : چای دورنگ که با دادن آن به دوستان داماد هدیه می گرفتند
زوئه سره : میهمانان دعوتی داماد
ک^له سره : میهمانان دعوتی عروس
ویوئه وری : مراسم عروس بران
رونما : هدیه ویژه پدر داماد به مناسبت ورود عروس
پشیا : تولیدات اهدایی هنر دست عروس خانم به خانواده داماد
#رسومات

[۷/۳۱،‏ ۲۱:۳۴] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود آقای شیرازی
یکی از رسم های که تو تالش دولاب بود...وقتی عروس را خانه شوهر می‌بردند و عروس دم در خانه می‌ایستاد تا یک نفر از فامیل نزدیک همسر کفش های عروس خانم را باید در می‌آوردند و عروس خانم نیز مبلغی به اون طرف به عنوان ( تعارف ) می‌داد و
عروس خانم تو خونه هم باید ایستاده می‌ماند تا زمانیکه پدر شوهر یک چیزی به آن هدیه میداد. ( معمولاً گاو یا گوسفند )
و سپس عروس می‌توانست بنشیند
[۷/۳۱،‏ ۲۱:۴۶] #شهریار_پور_محمد:
سلام
بله این رسم می‌تونه اسمش رونما هم باشه

[۷/۳۱،‏ ۱۸:۳۶] #زلیخا_صبا_ماسال: کرچی قرارداد بستن با زن کار گر برای نشاستن ووجین ؛دوار. که این کرچی ممکن بودگِرده یعنی تمام وقت باشد یا نیمه وقت
روز ه کار فقط کارگر برای چند روز بکار می گرفتن
یاور : همکاری اهالی محل در کارهایی مثل کشاورزی. یا امور باغداری و یا سربندی خانه به کمک لازم داشتن یاور می دادند
کوچا کوچ : کوچ کردن. از. قشلاق به ییلاق ویا بر عکس که این کوچ کردن در گذشته برای خود رسومی داشت.
میراو شاگر د هر محل برای آبیاری مزارع آن محل میراو شاگرد داشت

قند ه وشتن موقعیکه عروس وارد حیاط داماد می شد مادر داما با دوتکه قند بزرگ در جلوی عروس برا ی خوش آمد گویی این دوتکه قندرا بهم می زد و رقص می کرد بطوریکه این قندها خرد می شدند
کترا وشتن. با ز رسم بر این بود که مادر داماد دو کفگیر. مسی را بهم می زد رقص می کرد. تا می شکست که همان بدو ورود جنگ ودعوا دربین عروس ومادر شوهر اتفاق نیفتد
زلیخا صبا. ماسال

عروسیه بخش

عروسیه بخش وبورم در ماسال

در عروسی های گذشته از طرف فامیل های درجه یک داماد مثل پدر بزرگ ومادر بزرگ وعمو ی بزرگ ودایی اگر اولین نوه پسری ویا دختری بود برایش عروسیه بخش میدادند..عروسیه بخش که شامل گوسفند وبرنج صدری ودم سیاه وپارچه های نفیس یکی دوقواره و کله قند وشیرینی ودیگر م رسومات آن دوره بود آورده میشد وگوسفند را با حنا ومنگوله تزیین کرده وروی شاخ هایش نارنج میزدندووسایل دگر را در مجمعه میگذاشتند ویک چهار قد زیبا بررویش میکشیدند وبر روی سر به خانه داماد میبردند وبا این کار بسیار زیباو نیکو هم در شادی شرکت میکردند وهم کمکی در هزینه های عروسی بودند .

بورم که پارچه های زیبا ورنگی واز جنس ساتن واطلس بودرا برروی چوبهای دسته بلند دومتری که سه یا چهار شاخه ای درست کرده بودند بصورت درفش بسته وروی شاخک ها نارنج ویا سیب میگذاشتندواینه های کوچک بر رویش نصب میکردند وهمچنین چوراب ودست مال دست به آن آویزان کرده از طرف عمه ها وخاله ودایی وزن دایی وعمو به خانه داماد می آوردند.. منبع کتاب آداب ورسوم
زلیخا صبا ماسال
#رسومات

#انوش_نازیابی_فومن:

درود
او سالار
میراب
اوستا ور
اوستا ور شاکرد
هر کدام به نوعی
اوسالار از کل منطقه برای آب سرپرستی میکرد
جوسالار نماینده او سالار بود
میراب شاخه از از رود را سر پرستی میکرد
اوستا ور فقط یک محل را اداره می‌کرد
اگر محل بزرگ بود
شاگرد می‌گرفت
باید آب را با نگاه کردن به تمام نقاط زمین برای خشکی نوبه میداد
کتله آب را کسی حق نداشت دست بزنه اگر مزارع اش خشک هم میشد
هرکس تا فرمانی میکرد به دستور میراب باز داشت قانونی میشد
وخیلی حرفها که با نوشتن در گرو بسیار سخت است
#رسومات

۱- مجومه بری : măjomă bari : آیینی بود هنگام بردن عروس به خانه داماد، به این شکل که اثاث قابل حمل و شیرینی و ...را داخل تشتهای مسی با تزیین می چیدند و خانمها و دخترها بر سر خود می گذاشتند و با مهارت حمل می کردند و در عین حال با همان وضعیت رقص هم می کردند.
۲- تَپَه ژنی : tapah žani : چون در قدیم آلات موسیقی جز زرنا خیلی کم پیدا می شد و زرنا زنها هم با فاصله با زرناهای خود ساز می زدند و نقاره زن ها هم همراه انها بر نقاره های خود با چوب می زدند در خلال این وقفه بانوان با ریتم هیجان انگیز و با کف دست بر پشت تَپtap یا همان تشت چوبی می زدند و بقیه هم با کف زدن و رقصیدن همراهیشان می کردند.

تالش فومن( شولم)
#شیرمحمد عاشوری

[۷/۳۱،‏ ۲۳:۰۶] #علیرضا_پناهی_عنبران: هواٚستِه huıste :بله برون
هۊشتِمۊن hüštemün :شیرینی خورن
کینَه خٚنَختی(خانَختی) kina xənaxti(xānaxti) :حنابندون دختر
زوئَه خٚنَختی(خانَختی) zua xənaxti(xānaxti) :حنابندون پسر
یولَه وَیَه yula vaya:جشن عروسی (بزرگ و اصلی)
وَئی باردِه vai bārde: عروس برون
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۷/۳۱،‏ ۲۳:۱۷] #زلیخا_صبا_ماسال: رسومات عروسی
ژنه خازی
صورته ویگری
رخته خری وطلا خری
رخته بری
نشون پکر
عروسیه بخش
بوروم
بره بری
خونچه برون
حینا بندون
بره سری
دوران
گِشه بری
کترا وشتن
قنده کله وشتن
عسله دسه
کمر دوندی
کلاه ژنی
کشه نشی.
جهاز برون

زلیخا صبا ماسال
[۷/۳۱،‏ ۲۳:۲۹]
#سارا_روحانی:

درسری یعنی عروس سردرمی ایسته تاازطرف دامادبه برادرعروس مقداری انعام (پول) میدادن
وایزمه وری که ازطرف داماد هیزم می اوردنح برای پخت غذای منزل عروس

#فرنگیس_قلیزاده_ماسال
۱-کرِچی (kəreči): بانوی
کارگری که در مزرعه دیگران با قرارداد کار می کرد.
۲- گردَه کرِچی (gərda kəreči): یعنی کارگر تمام وقت.
بانوی کارگر تمام کار مزرعه،
ازقبیل نشا و وجین و دوباره
را انجام می داد و مزدش که
مقدار معینی برنج بود در
فصل پاییز بعد از برداشت
محصول از صاحب مزرعه
می گرفت.
۳-ای وَر کرِچی (i var kəreči ): یعنی بانوی کارگری که دو روز درمیان دو روز برای صاحب مزرعه کار میکرد یک دوم مزد کامل را میگرفت.
۴-ای دَس کرِچی (i das kəreči): بانوی کارگری که سه روز در میان یک روز برای صاحب مزرعه کار می کرد و یک سوم مزد کامل را می گرفت.
۵- ویجین پانزده روز بعد از نشا، و دواره (dəvāra) یک هفته بعد از وجین انجام می شد.
دواره وجینی است که بعد از وجین اول مزرعه برای اینکه
اطمینان پیدا کنند که
علف هرزی در مزرعه
وجود ندارد، انجام می گیرد.
وجین و دوباره را بانوان
شالیکار با خواندن ترانه های
دستجمعی زیبای محلی
تمام می کردند
فرنگیس_قلیزاده
#رسومات

خاسه خدا نومینه
عروسیه رسم و روسوم
قدیم :ماسال
قدیمه زمونون هنتَه که
چمه پیلترون کو مَسَمه
واین قدیم کمال وزیرنگی
گِشه و زما وییر موهیما
گشه هرچی هونر ویشتر
بداری ای دسه سری برین
گشه وزما بیدونی که یندی
بوینن وگفی بژَنین یَندینَه
عروسی کرین به حکم پیلترون۰
اَ ماقِه وختی اِی نفر خای
کینه ئ اشتن زوئه بدَی
د'عاقیله ژنک یَنین کِینَه
دَ ده که داها کوگف دَرنن
وچَوون عقیده نی بزونون
اگه مَیل بدارین ها ویگِرین۰
بَدز هاویگته شین سورت
ویگرین۰
سورت ویگته رازما د ده
چن نفر عاقیله مردک و
محلی کیخدا همرا گرین
ای شَو ی شین سورت
نویسین۰
کیخدای محل سورتی ناری
کوقرآن،آوَینَه،چرا،مَرییَه،طلا
و رخت و ودییَر چیئی که
زما بی گشه را کاغذ دکَری
نویسی پیلترن مجلس نی
اَی انگوشت یا مهریا ایمضا
کَرین۰ هم شوی زما ننه نی
ای تییَه پارچه ایله دسمال
و ایله انگوشتر بَری گِشه
نشون پِکر کری۰
بَدزچَن روزشین ملاورین
که کوگِشه ایسمار/عقد
خونین دِه زما حق نداری
اشتن ژِن د ده که بشی
داعروسی بکَری واشتن
گشه کَه ببری۰
قدیمه عروسیین د^شود^
روز کمتر نینا البت بضین
هف شَووروزنی عروسی
کرین.
ماقه عروسی زما دده
بی بَره ینی گِشه که ای
شوی عروسییه خرجی
آدَی۰
بَره بَردِه راژِنَکِن اشتن تالشه
خلائون دَکرین رَنگینه مَجمَه
سَرپِنَین گِشه رابَرَه برین دا
ای شو نی هاکو عروسی
بیگِرین۰
زما ایلن هرکسی ایله بوروم
ومجمه ورین بورومی چه
سرا کو ژنین بضین که
دارندینا گوسنده مالی
گردنی رنگینه گومبول
ژنین چه وسروچه پشتی
حینا نه رنگ کرین وچه
شاخون کو نارنج ژنین
وبورومینه ورین زما که ۰


#فرنگیس_قلیزاده_ماسال

عروسییه شَوی بَدز سوره هَری
دورونه دیی که تمون آبی
زما اِیلِن جَم آبین دَس ژَنین
وبِندون بِندونَه خونینَه شین
گِشه حِینابِندون کَرین۰
سبا سبی نی سازنده غریبه
گشه بره پَردَه ژنی گِشه نَنه
نی اشتن برَمسِه بکَری چون
که دا اِی سال کرا گِشَه اشتن
دَدَه که نای بدز اِی سال بی
وَره وقَنده کله نه زما اِیلونه
بای دده که۰
گِشه بَرکَردِه را چِه برا بَری
سَری کو قرآن داری دا گِشه
چِه بنی کو بَرشی وزما بی
قرآنی سَری گشه برا را پولی
بَرَه سری بنَی۰ گِشه سَری ایله
اَورشمه سره دسمال که دآغ
واین ویدَین وایله اسب
زین کرین چِه گردنی رَنگینه
پوئه گومبول دَوندین گِشه
َاَی کونشاین روکه آوَینه کته
ئ نی چه پیشنی دَسمالی
سری کو ویرَزین ورا دَلکین
چه جییازه باری نی رَنگینه
مَفرَشون کودَچینین اسبون
کو آوندین۰
پیله ژِنکن زِینه اَسبی قمچی
ژنین اَسبه داونِه کرین نارو
دوم دلکین دا آرسین زما که۰
گشه که سرا دَشی چِه خسرگ
شادینه سفرَند آتش دکری
چِه سری گول و برزو وقند
پِکری کتراوشتن وقنده وشتن
کری۰
چِه خسوره سرپوره تفنگینه
گونلَه ویداری سازَنَده شادیه
ساز ژَنی زمادَدَه ننه گِشه
سرِانه که گِشه نه همرا شَینا
ایحترامینه دماغ سازه کرین
واوون که دیله نشاین دا
ناخاربدین.
گشه که خاین که دیله ببرین
چه دسی عسلی کو ژنین و
بری کفاینه سفتی آساین وبدز
زماو چه دده ننه نی چه دسی
عسلی آلیسین۰
بدزکه دیلَه نشته خونه بی گشه
ای وَر گا مال یا زمینه پله ای
بدَین دا بنشی۰
گِشه کمری دَسمال دَوندین بی
چِه خیوَر آکری اَی رو نما بدَی۰
گِشه کَشه اِیله زوئه خردَن آدیَن
که چِه اولنه خردَن زوئه ببو۰
بدزگشه نی بی ای جفت رنگینه
گوروه کته خردنی آدی اینه
کشه نشه گوروه واین۰
بَداز گِشه خیور بی کلا گشه
سری بژنی بوای ای کینه،
اشتن سری بژنی بوای هف زوئه ۰
گشه خسرگ نی بی آوینه وَرون
چرا وَرون تارف آدَی
بَدز ای رسمی استا که زما سرِن
بی ایچی گشه ننه که کو
بدزدین و بوئرین زما ننه
آدَین تارف ویگرین اَ چییَتِه
گشه اشتن که کو غَم هَری
قَبه چی بی د'رنگه چایی بدَی
گشه وزماکو تارف ویگری
جَوونن کیشتی گرین اَون
بوروم آدَین۰قبه چی وپاگردِن
نی ایله بوروم تارف ویگرین
مابَقی بورومِن گِشه شن بین۰
قَدیمه عروسیین مَحَلیه رنگینه
خلانه وییر چاکو قشنگینا
ماسال :فرنگیس قلیزاده
#رسومات